سلامممممم من برگشتم . همینکه پارت دوم منتشر شد منم پارت سومو نوشتم .اتفاقات خیلییی جذابی تو این پارت رخ میده تا اخر با من باشین تاریخ نوشتن۱۴۰۰/۳/۲۱
انتخاب آلیس کسی نبود جز تهیونگ . آلیس : خاله آریانا ، من استاد تهیونگو خیلی دوست دارم ، اون خیلی جنتلمنه و ادم جذبش میشه. بنظرم با ایشون برین . تو :( درسته حق با توعه اما ... ) . آلیس : (اما چی ؟) تو : (هیچی 🙂. با تهیونگ میرم .) تو منظورت از اما کوک بود ولی خودت نمیدونی که عاشقشی . با خودت میگی : خدای من این دیگه چه حسیه ؟! چرا باید بخوام با کوک برم ؟! چرا بودن با کوک باعث ارامشم میشه ؟! بعدسرتو تکون دادیو و گفتی : نه ! اینا دیگه چه فکرای خنده دارین . من با تهیونگ میرم به جشن بالماسکه . تو به سمت اعضا اومدیو گفتی : من میخوام با تهیونگ برم به جشن ! کوک شوکه شده بود و خیلی ناراحت شد . کوک : چرا ؟ نظر خودته ؟ تو : آره ، نظر خودِخودمه . تهیونگ خیلی شاد بود و این دومین بار بود که تو ناخواسته باعث شدی کوک ناراحت بشه .
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
خیلی قشنگه👏🏻👏🏻👏🏻😊
مرسی عزیزم 🥺😍🙏🏽
عالیههههه پارت بعد رو لطفا خیلی زود بزار😃💜
حتمااااا
نوشتمش و الان تو صف بررسیه ، تا یه هفته دیگه مطمينم منتشر میشه
عالی بود.
زود پارت بعدی رو بزار
❤️☘️مرسی نظر لطفته
خیییلللللییییی عالییییییی بود👌👌👌
لطفا پارت بعد رو هم زودتر بذار
حتما 🥺🧿❤️