دشمن واقعی ۲

قصر بزرگ هستم(من دیگه اسم مرینت رو نمی نویسم و حرفاش رو می نویسم).کلویی(ندیمه):اوه فکر کنم شما مرینت باشید و آقای آدرین آگراست می خوان شما رو ببینن

اینجا کجاست؟کلویی:قصر پادشاه آدرین آگراست.آدرین:ندیمههه اون عوضی کجاست؟کلویی:اینجاست الان میارمش قربان.

آدرین:ما رو تنها بزار.کلویی:چشم قربان.آدرین:مچ دختررو گرفتم تا انقدر دردش بیاد که جیغ بزنه که یهو کاترینا جلومو گرفت.کاترینا:مگه بهت نگفتم با کسی کاری نداشته باش؟

آدرین:گفتی ولی اون دشمن سرزمینمه.کاترینا:باشه دشمن سرزمینی باشه ولی تو هم دشمن سرزمین اونی ولی اون کاری به کار تو نداره و تازه من ازت ۹ سال بزرگترم.

مرینت:با اینکه دردم اومد ولی بازم ساکت موندم.آدرین:خب که چی من پادشاهم.کاترینا:منم ملکه ی لندن و تو فقط پادشاه پاریسی نه پادشاه کل دنیا.

آدرین:چون فقط ملکه ی لندنی فکر نکن....