
امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان مرینت: صبح بود از خواب بیدار شدم گوشی رو دیدم وای نههه? دوباره دیر کردم سریع کیفم رو برداشتم و دویدم سمت مدرسه? دیدم همه دارن درمورد نیویورک? حرف میزنن من کنجکاو شدم ورفتم پیش آلیا وگفتم سلام آلیا آلیا: سلام مرینت از زبان مرینت: آلیا چه خبره چرا همه دارن درمورد نیویورک حرف میزنن آلیا گفت: مگه نمیدونی مادربزرگ کلویی دعوتمون کرده به نیویورک به خصوص تو وآدرین رو گفتم: امکان نداره مننننن وآدرین حالا چرا آدرین الیا گفت : اگه ناراحتی بگم نیاد گفتم: نه منظورم اینه عالی میشه اگه بیاد چون اون دوست منه? گفتم راستی آلیا کی میریم آلیا گفت فردا!. گفتم: چییییی ولی مممممن فردااااا گفتم دختر من من نکن فردا حتما باید بیای رفتیم داخل کلاس دیدیم
آدری بورژوا داخل کلاسه وگفت مرینت مادربزرگم تورو نیویورک دعوت کرده دوستات هم همینطور تو باید یک پیراهن قرمز با خال های سیاه و یک کت و شلوار سیاه درست کنی از زبان مرینت: چشم سعی خودمو می کنم تا فردا درستش کنم دیدم ادرین نیش خنده ای زد من هم یک لبخند بهش زدم رفتم خونه
پرت شدم رو تخت تیکی از کیفم اومد بیرون گفت : اینبار پی شده مرینت
تیکی اگه پاریس رو تنها بذاریم چی میشه تیکی گفت نگران نباش هاکماث داره رو نقش جدید کار میکنه وفعلا کسی رو شرور نمیکنه گفتم اگه کرد تیکی اون موقع نمیدونم باید چیکار بکنیم تیکی گفت نگران نباش به من اعتماد کن گفتم باشه بریم شروع کنیم دیدم ساعت ۲۱:۰۰ گفتم نههههههه ??باید عجله کنم داشتم پیراهن هارو میدوختم شده بود ساعت ۰۰:۰۰ خیلی خسته بودم تا کت و شلوار رو دوختم شد ساعت ۳:۰۰ کارم تموم شد یک دفعه یادم افتاد به پدر مادرم نگفتم که می خوام برم نیویورک رفتم پایین مثل همیشه داشتن آتاری بازی میگر
آتاری بازی میکردن رفتم پیششون وگفت من میخوام برم نیویورک اون ها گفت باشه ولی دلمون برات تنگ میشه رفتم بالا خیلی خوابم میمومد پس خوابم برد
صبح که بیدار شدم چمدونم رو برداشتم ور فتم فرودگاه اونجا همه بودن رفتم یک جا بشینم دیدم شماره صندلی ام ۱۲ بود یعنی کنار آدرین به رو خودم نیاوردم داشتم میرفتم آدرین گفت هی مرینت تو شماره صندلی ات پیش منه قیافه من? قیافه ادرین? خجالت کشیدم بگم نه رفتم پیشش
اونجاوهمه چی خوب بود ادرین از من پرسید حالت خوبه گفتم ام مم بدتر از این نمیشههه از دهنم پرید اینو گفتم
قیافه من? قیافه آدرین ? گفتم آدرین یعنی منظورم اینه عالی تر از این نمیشه ادرین لبخند زد
یهو هواپیما
امیدوارم خوشتون اومده باشع نظر فرانوش نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بزارررر
کی میخواهید نظر بدید نظر ندید پارت ۲رو نمیزارم
پارت دو رمانت رو لطفا سریع تر بنویس ممنون.
امیدوارم خوشتون بیاد