امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان مرینت: صبح بود از خواب بیدار شدم گوشی رو دیدم وای نههه? دوباره دیر کردم سریع کیفم رو برداشتم و دویدم سمت مدرسه? دیدم همه دارن درمورد نیویورک? حرف میزنن من کنجکاو شدم ورفتم پیش آلیا وگفتم سلام آلیا آلیا: سلام مرینت از زبان مرینت: آلیا چه خبره چرا همه دارن درمورد نیویورک حرف میزنن آلیا گفت: مگه نمیدونی مادربزرگ کلویی دعوتمون کرده به نیویورک به خصوص تو وآدرین رو گفتم: امکان نداره مننننن وآدرین حالا چرا آدرین الیا گفت : اگه ناراحتی بگم نیاد گفتم: نه منظورم اینه عالی میشه اگه بیاد چون اون دوست منه? گفتم راستی آلیا کی میریم آلیا گفت فردا!. گفتم: چییییی ولی مممممن فردااااا گفتم دختر من من نکن فردا حتما باید بیای رفتیم داخل کلاس دیدیم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
بزارررر
کی میخواهید نظر بدید نظر ندید پارت ۲رو نمیزارم
پارت دو رمانت رو لطفا سریع تر بنویس ممنون.
امیدوارم خوشتون بیاد