بازی زندگی 7

این پارت یه بار گذاشتم دو روز منتظر بودم بعد تایید نشد

از زبان آیدا ?

شب شده بود همه داشتیم فیلم نگاه میکردیمکه یخو پلین پاشد سینان گفت کجا گفتش الان میام رفت تو اتاقو بعد چند دقیقه اومد یه نشاش قلب به سینان دادو برگشت تو اتاقش

همه سینان نشانو نگاه مردو ازجاش پاشد رفت سمت اتاقمون درو باز کرد که یعو پلین با لگد درو بست گفت احمق در زدن بلد نیستی گفت ببخشید بعد تیم ساعت دوباره در زد جوابی نشنید دوباره در زد نششد همه داشتیم نگران میشدیم سینان گفت به درک درو باز کردو دید پلین داره ماهو نگاه میکنه اصلا نمیشنید ما چی میگفتیم که یهو..

از زبان پلین??

وسط فیلم نگاه کردن بودیم که به سرم زد هذیه ای که همیشه میخواستم بهش بدممو بدم رفتم تپ اتاقو اوردمش ناخدا گاه رفتم تو اتاق برای اینکه کسی فکر نکنه من دیوونم شروع به عوض کردن لباس کردم که یهو سینان اومد منم بهش گفت م (خودتون میدونید تو ۴ گفتم)

من تو فکر بودمو شروع به خوندن کردم (خیال میکردم عاشقت نمیشم اگه نگات کنم یکم دلن یه کارس کرده با قرورم که که مثل بچه ها م تا از تو دورم که وقتی میری بقض رو از چشام میشورم ذلت یه لحظه واسه من نمیشه میدونم تقصیر تو نیست همیشه اونیکه مال قلبته دیر عاشقت میشه . یهو سینان گفت همینه عشق خوابت نمیبره ازت نمیگذره...) بعد تموم شدن اهنگ دو تا مون این لبو قرمز شده بودیم

بیرون داشت بارون میامد همه اماده شدن رفتیم بیرون تا جایی من با هاشون رفتم بعد گفتم من تنهایی میرم سینان مخالفت کردو گفت نمیشه منم باهات میام گفتم نه اگه بیای دیگه نه من نه تو بعد موهای کوتاهو با دستم بالا پرت کردم رفتم ازشون که دور شدم یه جا وایسادمو هنسفریمو کردم توگوشمو فقط میخندیدمو میچرخیدم

که یهو یه دختره خرد بهم گفتم چیشده گفت فرار کن من گفتم وایسا یهو چنتا مرد گنده اومدن یکیشون گفت دومیه پولدار تره اولی رو ول کنین اون یکی منو از پشت گرفت منم با پام جایی زدم که مرده بود ـخودتون میدونید کحارو میگمـ ولی نتو نستم دو نفر گرفتنم من داد زدم سینان به دختره گفتم فرار کنه و بعد یهو تار دیدمو بیهوش شدم .....

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــتمامـــــــــــــــــــــــ

...؟ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ