12 اسلاید صحیح/غلط توسط: ستاره انتشار: 3 سال پیش 276 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم از پارت چهارم 👇👇👇
آنچه گذشت:دوستان در پارت قبل لایلا مرینت رو دزدید و به یه ساختمان متروکه برد و آدرین و لوکا و کاگامی هم اونجا رو پیدا کردند
دوستان یه فلش بک میریم به وقتی که مرینت بهوش اومد از زبان مرینت:بهوش اومدم و دیدم دست و پام بستس و لایلا بالا سرم ایستاده(لایلا¥مرینت&)¥خب خب انگار بهوش اودی مرینت خانم&از جون من چی میخوای¥هیچی فقط میخوام با یکمی ش*ک*ن*ج*ه ب*ک*ش*م*ت&چرا مگه من چیکارت کردم¥بگو چیکار نکردی تو ع*ش*ق*م*و ازم دزدیدی&ببین من هیچ کاری نکردم اون خودش منو دوس داشت¥ولی وقتی تو بمیری انتخاب دیگه ای بغیر از من نداره هاهاهاهاها😈😈
از زبان مرینت:از شب تا صبح فقط بهم ش*ل*ا*ق میزد و خیلی دردم گرفته بود تا اینکه با یه دستگاه شوکر بیهوشم کرد. از زبان آدرین:وقتی رسیدیم اونجا دیدیم که لایلا داره مرینت رو ش*ل*ا*ق میزنه دیگه عصبانی شده بودم رفتم تا حساب لایلا رو بزارم کف دستش که بابام دستم رو گرفت و گفت:به جای اینکارا از این کار لایلا فیلم بگیر تا مدرک برا پلیسا داشته باشیم منم زنگ میزنم به پلیس منم از همه ی کاراشون فیلم گرفتم و دیدم که
لایلا مرینت رو با دستگاه شوکر بیهوش کرد و سریع فیلم رو قطع کردم و رفتم طرف لایلا و گفتم داری چیکار میکنی دختره ی.....(خودتون یه چیزی بزارین جاش)¥اوو ببین کی اینجاس آدرین~بسه دیگه بسه چرا دست از سرم بر نمیداری چرا¥تو هم مثل اون مرینت سزاوار مرگی و تفنگ رو گرفت جلوم(دوستان گفتم که زمان قدیمه ولی تو اون زمان دستگاه های شوکر قدیمی و تفنگ های قدیمی بودن)
که یهو پلیسا سر رسیدن و تفنگو از لایلا گرفتن و بعد گذاشتنش تو کالسکه که لایلا یه دروغ سر هم کرد و گفت که من میخواستم بهش آسیب بزنم و آدم بدیم که بابام فیلمو نشون داد و گفت اینو چی میگی و اون دیگه چیزی برای گفتن نداشت و اونو بردن زندان تا وقتی که براش یه محاکمه ترتیب میدن که یه وقت فرار نکنه
و منم رفتم سراغ مرینت و گذاشتمش توی کالسکه و بردمش به بیمارستان. از زبان مرینت:چشمامو باز کردم و دیدم آدرین بالاسرم ایستاده و گفتم چه اتفاقی افتاده من کجام؟ ~چیزی نیس لایلا تو رو دزدیه بود و ما نجاتت دادیم&آهان یادم اومد خب لایلا چی شد~هیچی زنگ زدیم به پلیس و اومدن بردنش فردا هم جلسه محاکمه داره
دوستان میریم به 2 روز جلوتر زمانی که مرینت کاملا خوب شده از زبان آدرین:به مرینت و مامان بابام گفتم که بیان و اونا اومدند و من قضیه ی اینکه من و مرینت ع*ا*ش*ق هم هستیم رو به مامانم گفتم و اون خیلی عصبانی شد و رو کرد به مرینت و گفت از زبان مرینت:آدرین قضیه رو گفت و خاله کاگامی رو به من کرد و گفت:از وقتی که تو اومدی اینجا هر چی بلاست سر ما میاد حالا هم که نگو. من پسر به یه دختر یتیم نمی دم
خیلی عصبانی شدم سریع از خونه زدم بیرون و رفتم تو یه کوچه و کلی گریه کردم از زبان آدرین:مرینت با شنیدن این حرف رفت بیرون دنبالش رفتم و داد زدم مرینت نرو من دوست دارم و برام هم مهم نیس که کی چی میخواد بگه اما اون حرفمو نشنید و رفت توی یه کوچه دنبالش رفتم
از زبان مرینت:دیدم آدرین اومد تو کوچه منم سریع یه تیکه شیشه برداشتم و گفتم اگه جلو بیای خودمو م*ی*ک*ش*م ~مرینت اینکارو نکن&من لیاقت تو رو ندارم باید برم پیش پدر و مادرم~نه مرینت نه
از زبان آدرین:سریع شیشه رو از دستش گرفتم وپرت کردم اونطرف و گفتم من تورو دوست دارم مهم هم نیست که کی چی میگه حالا هم اروم باش&ممنون آدرین تو آدم خوبی هستی تو خیلی خوبی خیلی که یهو بهم نزدیک شدن و💏💏
آنچه خواهید خواند:آدرین: با من ازدواج میکنی مرینت:البته
خب دوستان باید بگم پارت بعدی پارت آخره و ببخشید که اینقدر کم بود اما خب دیگه چیزی به ذهنم نمی رسید برا همین مجبور شدم تمومش کنم بزنید اسلاید بعد👈👈
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
در زمان قديم ردياب بوده؟
بله لوده چون من از پدربزرگم که پرسیدم گفتند بوده
عالی
ممنون
سلام داستانت عالی هست بعد اين بازهم داستان مینویسی
سلام ممنون و نمدونم شاید بنویسم
بنظرم وقتی ازدواج کردن پدر مادر ادرین هی سنگ بندازن جلو پاشون و کاگامی بیاد بخواد مرینتو ب.ک.ش.ه ولی جاش ادرین بره تو کما و بقیشم از خودت دربیار
ممنون که نظر دادی ولی من تا پارت آخر نوشتم😅
عالی بود
ممنون
گوشی تو زمان قدیم🤔😕
اصلا جور در نمیاد ولی عاشق تخیلات و داستانم و به این چیزا شم اهمیت نمیدم😃😄
خوب ببین زمانش اینقدر هم قدیمی نیس و تازه گوشیش خیلی قدیمیه و در قدیم گوشی های قدیمی زیاد بوده که هم عکس میگرفته هم فیلم