
......................
«نمیخوام از دست دادن حافظرو کششش بدم پس. » صبح بیدار شدم لباسامو پوشیدم و برای دانشگاه آماده شدم جانگکوک که تازه بیدار شده بود گفت خواهرم کو؟ نمیدونم پامیشه لباسشو عوض میکنه هر کار میکنه کراواتش درست نمیشه جانگکوک : اااااااه اااااااه چم شده؟ بزار من درست کنم جانگکوک : نه دستشو میگیرم به طرف خودم میخکوبش میکنمو کراواتشو درست میکنم جلیقه دکمه دارشو از رو تختش بر میدارم میرم سمطش تنش میکنمو شروع میکنم دکمه هاشون بستن دستمو محکم میگره : چرا اینکارو میکنی؟ نمیدونم جانگکوک سکوت میکنه...
بعد میگم : تموم شد هوه صدای در بلند میشه : در و باز کنید کیه؟ منم کی؟ منم دیگه تهیونگ؟ نه جیمین؟ اره در و باز میکنم : چیشده امروز دانشگاه تعطیل چی؟ جیمین: اره جانگکوک : من میمونم تو اتاق خواهرم کو؟ خواهرت؟ صبح با دوستاش رفت بیر ون مممم منم میمونم تو اتاق جیمین : من میرم پیش تهیونگ ا/ت نمیای؟ مممم نه ........'.......'......'.....'.......'....'.....'....'... جانگکوک میاد پای تختم
انقدر نزدیک که نفسش رو رو آرنج دستم حس میکنم بر میگردم به سمتش چیه؟ جانگکوک ؟ حانگکوک: وایساااااا دارم صورتتو نگاه میکنم جان؟ جانگکوک: صورتت... صورتتو نگاه میکنم از همون روز اول انقدر خاص بودی؟ جانگکوکاا؟ پا میشم تا برم بیرون اما.... هر کار میکنم در باز نمیشه جانگکوک ..... جانگکوک : هممممم؟ چیکار داری میکنی دارم .... داری چی؟ میاد نزدیکم جانگکوک نزدیکم نشو جانگکوک : کاری ندارم آروم از کنارم دستشو میبره پیش قفل در و در و باز میکنه دستشو میبره دور کمرم و میگه من هیچ وقت عشقمو اذیت نمیکنم
لپام سرخ میشه چی؟ ع' ع_ عشقم؟ جانگکوک ولم میکنه و میره رو تختش دراز میکشه میرم سمط اتاق تهیونگ و جین در اتاق و میزنم و جیمین در رو باز میکنه به اوپام بگو بیاد جیمین : اینجاس ترو نمیگمممم اوپامم جیمین : اهااااا جیمین : جین بیا سونگه جین : سلام چی شده یه لحظه بیا تو حیاط: اوپا جین : بله
اوپا اول یه سوال تو اوپامی یا جیمین یادم نیست درست ج: من دیگه اوکی اوپا جانگکوک ج: ؟؟؟ جانگکوک منو.... دوست داره جین: و...د....ف اوپا ؟ ج: میرم بترکونمش اوپااااااا ج: چیه چیزی نگو نه به تهیونگ نه به خودش ج: اما... فقط خواستم به یکی بگم ج: مواظب خودت باش
اوکی جانگکوک.از در خوابگاه میاد بیرون جین چپ چپ نگاش میکنه جانگکوک وای میسته روبه جین: آره. عاشقشم. خب ... که چی جین چشاش گشاد میشه ا تا میخواد فریاد بکشه جلو دهنشو میگیرم اوپا .... راهشو میکشه و میره ...جین: شیطون میگه بری بزنی .... شیطونه غلط میکنه جین : ها؟ و منم راهمو میکشم و میرم چجور بخوابم چجور به چشاش نگاه کنم
تهیونگ چی؟ ...................................................... رفتم تو اتاقم بعد چند ساعت که دراز کشیده بودم صدای در اومد از جام پریدم جانگکوک بود خیلی خجالتی رفتم زیر پتوم جانگکوک : فک کردی خودتو محو کنی ولت میکنم بیشتر بهت میچسبم داشتم از خجالت میسوختم اومد پتو رو از روم زد کنار و بوسه کوچولویی رو گردنم زد جانگکوک : چقدر داغی خجالت کشیده و بازم گردنمو میبوسه جانگکوک : خجالتی خودمی نمیدونستم چی بگم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کلی تست نوشتم منتضرم منتشر شن
اقا من الان ۱ هفته تست منتشر کردم ولی هیچیکی ندیده لطفا از حمایت کنین
آجی جونم پارت یازده نیست 😭
عالییییییییییی
فوق العاده شده آجی جونم
پرفکت
مرسی عزیزم
پارت بعد تورو خدا
خیلی وقته نوشتم لما تستچی منتشر نمیکنه 🥺🥺
هق مادر خیلی قشنگ بووود:(♡
ممنون که داستانمو خودی ممنون
خیلی داری جانگ کوک رو بعد تشون میدی
باشه سعی میکنم بهترش کنم
عالی بود پارت بعدم بزار 😍
باشه عزیزم نوشتم در خال برسی هست