
هلو گایز اینم پارت جدید

تیر شلیک شد و خورد به دست خانم لی جا 😨خانم لی جانگ روی زمین افتاد [ منظور من از دست کتف بود 😂🤣] تو خیلی ریلکس گفتی : برین کنار من برم بیرون هوا بخورم 😎🤟🏻 پسرا زنگزدن اورژانس و همه شون رفتن بیمارستان 😧 حالا فقط تو بودی و خودت دیدی یه 😶 ماشین خیلی خوشگل سیاه پارک شده رفتی نزدیک تر اون ماشین واقعا خوشگل بود 😍{ عکس ماشین بالا صفحه} پس بایه ترفند بسیار باحال در ماشین رو باز کردی { نمیدونم دقیقا با چه وسیله ای در ماشین رو دزدکی باز میکنن 😂} سوار ماشین شدی و پات رو گذاشتی روی گاز و زدی به جاده حالا بریم پیش پسرا خانم لی جانگ داخل اتاق عمل جیهوپ در ذهنش : بزار زنگ بزنم کوک بوق بوق : الو سلام جیهوپ چی شده؟ - سلام کوک سه یونگ با اسلحه تیر زد به خانم لی جانگ- باشه باشه جیهوپ من الان میرم دنبال سه یونگ
باشه کوک برو برو [ قط شدن گوشی ] جیهوپ پرسید : بچه ها خبری چیزی نشد؟ دکتر از اتاق برون اومد و گفت عمل به خوبی انجام شد و بیمار زنده هست 🤕 و فردا میتونین ببرینش بریم پیش کوک : سری ماشینم رو بر داشتم و پام رو 💀گاز گوشی دستم زنگ میزدم سه یونگ جواب نمی داد که 😠با مشت میزدم به فرمون [ نویسنده: الهی من برا پسرم بمیرم چرا این بچه ی من رو اذیت میکنی سه یونگ ؟؟ سه یونگ: دوست دارم نوسنده: هی خدا بریم ادامه داستان 😞😑] پام رو بیشتر روی گاز فشار دادم تازه یادم افتاد گوشی سه یونگ آلارم میده
هر نقطه از کره زمین باشه گوشی من میتونه نشون بده پس سری نقشه گوشی رو باز کردم اون توی جاده بود [ مدتی بعد] پشت سرش بودم براش بوق زدم ولی اون فکر کردم میگم برو کنار رد بشم بخاطر همین رفت لاین بقل منم گاز دادم تا رو به روی هم باشیم شیشه رو دادم پایین اونم شیشه اش رو داد پایین گفتم: ماشین رو نگهدار گفت: نه نمیخوام شیشه ها رو دادیم بالا💀 با ماشین جلوش ترمز گرفت اونم به اجبار ترمز 😐گرفت پیاده شدم رفتم سمت در طرف راننده در رو باز کردم مچش رو گرفت و کشیدمش بیرون خواست حرف بزنه که شروع کردم به ب*و*س*ی*د*ن*ش اونم ه*م*ر*ا*ه*ی کرد تکیه داد به ماشین بعد از یک دقیقه جدا شدیم
قیافه نویسنده: 🤭😂😈 قیافه شما: 😍😆😈 سه یونگ لب زد : هی می خواستم حرف بزنم صحنه رو رمانتیک کردی خدا بگم چی کارت کنه و هر دو تا زدن زیر خنده 🤣🤣گوشی سه یونگ زنگ خورد گوشیش رو بر داشت نوشته بود تهیونگ[○] قط کرد و دوباره شروع کرد به ب*و*س*ی*د*ن کوک ازم جدا شد و گفت : بریم داخل ماشینت وسط جاده وایسادیم می بینن 😶 بریم پیش پسرا: تهیونگ[○] : بچه ها چرا زنگ میزنم کوک و سه یونگ جواب نمیدن جیمین: نمیدونم والا شاید درگیر هستن 😈💋 تهیونگ[○] : حرف نزن تو بچه م*ن*ح*ر*ف حالا پاشیم بریم ویلا دیگه چرا بیمارستان موندیم خب برگردیم پیش کوک: سه یونگ : کوکی

من گشنمه بریم خوراکی بگیریم کوک : خو باشه تو پشت بشین من برم پشت فرمون کوک پشت فرمون نشست[ مدتی بعد] پارک کرد و گفت : رسیدیم حالا پاشو بریم داخل فروشگاه سه یونگ: کوکیا نمیتونم رژم خراب شد بخاطر تو هستا کوک: همین جوری هم زیادی خوشگلی بابا همین الان هم پیاده شی داخل فروشگاه پسرا نگا میکنم 😠سه یونگ: جون غیرتی دوس دارم 🤣 وایسا کفش هام رو بپوشم کوک: وایسا وایسا رفت جلوی سه یونگ وایساد و گفت خو حالا بپوش سه یونگ: وای دلم[ لوازم آرایش سه یونگ عکسش بالا هست]
کفش هام رو پوشیدم و گفتم: کوک خان حالا برو کنار کوک: باشه سه یونگ پیاده شد و گفت : وای پاساژ لباس بریم داخل کوک: مگه تو گشنه نبودی سه یونگ: چرا ولی خب اول بریم پاساژ کوک: من واسه فقیر شدن زیادی جوان هستم تازه تو با کفش پاشنه بلند مگه میتونی کل پاساژ رو راه بری ؟ سه یونگ: اول اینکه بله میتونم کل پاساژ رو با کفش پاشنه بلند راه برم دوم هم اینکه حالا مگه می خوام چقدره خرید کنم 🥺 کوک: خو یه بوس بده بعد سه یونگ : باشه بیا 💋 حالا بریم کوک: آره سه یونگ از بقل کوک اومد بیرون که یه چیزی به صورتش بر خورد کرد 😨 [ این پارت رو عاشقانه کردم دوست داشتید آیا؟ 😈]
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام بچه ها من همون Honey هستم نویسنده حس عجیب کوکی اکانتم پریده و دیگه نمیتونم تست بسازم 😢 خداحافظ امید وارم آهان کیوتی هام خواسم بگم سه تا تست جدید هم توی برسی هست اون ها رو هم بخونید👋🏻
یعنی از تستچی میری ؟
پارت های بعد داستانت ؟؟
خیلی خوب بود عزیزم💕💕💕
میسی عشق 🥺❤
عالی بود ☺☺☺☺
میسی جیگرم
داستانت خیلیییی قشنگ بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
چشم عشق پارت بعد رو سه شنبه میزارم برسی
جیگر هام برنامه عوض شده سه شنبه میزارم برسی 🤧💕باز هم ببخشید از این به بعد سه شنبه ها پارت جدید داستان ها رو میزارم برسی 🤧💕
هعی پارت بعد رو بزار 😨
چشم پارت بعد یک شنبه میزارم برسی