سلام پارت اول داستانم امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان مرینت: صبح با صدای خانم کارولین(مدیر یتیم خونه اسمش خانم کارولینه و خیلی هم بداخلاقه) که میگفت همه پاشین،پاشدم و دست و صورتم را شستم و رفتم صبحانه خوردم. بعد صبحانه خانم کارولین گفت که همه بریم پایین چون یه خانم و آقا اومده بودند که میخواستن یه دختر رو ببرند و من و آلیا رفتیم پایین که
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
دوست
میشه ۲ کهن یعنی برادر
ممنون
بره بمیره کاگامی اینجام داره از مرینت کار میکشه
عالی بود عزیزم محشرر پارت بعد 💓💓💓
آره ایشاالله بمیره. اصلا برا همین کاگامی و لوکا رو مامان و بابای آدرین کردم چون هم از دست این دوتا راحت بشیم😂😂 هم دلم نیومد امیلی از مرینت کار بکشه چون اون مهربونه
پارت بعد
گذاشتم توی برسیه
عالی پارت بعد بزار😍
ممنون گذاشتم توی برسیه
بعدی
گذاشتم توی برسیه
یه سوال چجوری موهاشو دیده ولی چشماش نه؟
سرش زیر بوده
دقیقا 🤣🤣🤣
اخییییی کاگامی چه بدهههه😭😭😭🥺🥺🥺
اوخییی داره آخه 🥺
خب برا همین کاگامی رو مامان آدرین کردم چون دیدم امیلی گناه داره
عالی بود
ممنون
عالی پارت بعد لللللللللططططططفففففااااااااا
ممنون پارت بعد رو گذاشتم توی برسیه