لیدی باگ و کت نوار پارت ۵

ارباب شرارت گفت پیدا تون کردم خاست بره داخل دروازه که کت نوار با پنجه ی برنده زیر پاشو خراب کرد و افتاد و دروازه بسته شد ادرین گفت اوفیششش اگه می رفت خیلی بد میشد خب رفتیم دنبالش که نبود که ادرین گفت

با نوی من پاریس رو نگاه کن همه چی خراب شده بود گفتم مگه چند وقت اونجا بودیم ادرین گفت نمی دونم به حالت عادی برگشتیم شب شده بود به الیا زنگ زدم گفتم منو ادرین چند وقته نیستیم گفت ۱ ماه کجا بودین گفتم برای یه مسابقه مد امریکا رفته بودیم الیا گفت ارباب شرارت بع مردم حمله کرد و ..... غیر و همه چی رو خراب کرد که مامان داد زد مرینت گفتم بله گفت خدا رو شکر ما درو روزه که اومدیم و تو نبودی ترسیدیم گفتم با ادرین مسباقه مد رفته لودیم مامام و بابام گفتن اخیهه

تلویزیون رو روشن کردم دیدم نادیا شاماک داره میگه ۱ هفته از حمله ی نابود شکن گذشته ولی خبری از لیدی باگ و کت نوار نیست

همون لحظه سر مبل داشت خوابم میبرد که یکی در زد رفتم در رو باز کردم دیدم ادرین بود قرمز شدم گفتم اینجا چیکار داری گفت بابام خونه نیست گفت برو خونه ی یکی از دوستات منم گفتم چه بهتر که برم خونه عشقم ادرین رو بردم بالا گفتم کجا میخوابی گفت کجا بخوابم به نظرت گفت روی تخت دو نفری بخوابیم

گفتم نه برو یعنی اره بیا که یهو کوامی جدید من و ادرین اومد بیرون مال من گفت من سیبیرم من به تو قدرت می دم اشیا رو زنده کنی و مال ادرین گفت من ارو ام من به تو قدرته اینو میدم که هر چی خواستی برات بیاد یا فراهم بشه هم زنده هم اشیا که پلگ گفت شما تیکی رو ندیدین که بهو تیکی گفت من اینجام

رفتم بالا سر تیکی عین پلگ داشت قدرت میگرفت ولی تیکی تند تر قدرت گرفت خال هاش از سیاه به سفید تغییر کردن تیکی گفت قدرت تشخیص حرکات رو گرفتم و من گفتم چه عالیی که ادرین گفت پلگ بی خاصیت پلگ گفت حرف نزن یچی بده بخوریم

شب تو بغل ادرین خوابیدیم و صبح تغییر شکل دادیم و به استدو دیو رفتیم نادیا گفت لیدی باگ کت نوار کجا بودین چرا اینطوری شدین گفتم به خاطر قدرت جدیدمون نتونستیم بیایم

نادیا گفت ایا شما زوجین به گربه نگاه کردم و گفتم

با نظرات بگین مرینت یا لیدی باگ گفت بله یاخیر

نظر بدین و بگین داستان چطور بود و جای خالی رو پر کنید مرینت گفت اره یا نه تو نظر ها بگین