
سلام دوستان پارت دوم هست امیدوارم خوشتون بیاد?
پسر چشم سبز منو به خودش جذب کرد:) کلویی یکدفعه گفت ادرینن اومدی? تو دلم گفتم پس ادرین ادرین که می کردن این بود?ولی خواوکیلی پسر جذابی هست ??کلویی اومد سمتم و من الیا رو هول داد و از نیمکت پرتمن کرد اون ور و گفت ادرین واست یه جا گذاشتم، پسر چشم سبز یا همون ادرین اومد نشست همین که می خوست یک چیزی بگه
من و الیا رو مون رو کردیم اون ور و رفتیم معلم به یک پسر جدید که همش هدفون تو گوشش گفت بیا پیش ادرین اگراست بشین ما هنوز دنبال نیمکت می گشتیم الیا گفت مرینتتت تو چرا از حق حقوق خودت دفاع نمی کنی گفتم خوب خوب اممم عادت کردم ارع عادت کردم خخ ??الیا گفت امروز رو بهت چیزی نمی گم ولی از فردا تو رو درست می ککنم ??
دیگه بلاخره یه نیمکت پیدا کردیم ولی یه نیم کت عقب ادرین بود? یاد ماکارونه افتادم فقط یکی مونده بود نصفش کردم و منو الیا خوردیم تو دهنم خوشمزه تر از همیشه بود شاید چون که یه دوست خوب پیدا کرده بودم این طوری شده بود?❗درس رو شروع کرد، بعد که درس تموم شد با سرعت جت دویدم ? من هنوز استرس داشتم رفتم خونه، ? شاید باورتون نشه ولی روی میزم یک جبعه بودکه
یه طرح های عجیب غریب بود، بهرحال جعبه رو باز کردم:/ دوتا گوشواره که پر خال بود، بود. اولش فکر کردم کفشدوزک هست ولی وقتی لمس کردم چیز دیگه ایی بود. مث امم چطور بگم گل گوش بود ارع همون??
داستان از زبون ادرین: امروز یکم امم روز هم خوب هم بدی بود دو تا بدی داشت از خونه فرار کردم و اینکه دل یه دختر مو صورمه ایی رو شکستم، و خوبیش اینکه دارم به مدرسه میرم و یه دوست هم پیدا کردم. قبل از اینه برسم مدرسه یه پیرمرد رو دیدم که می گفت تشنه تشنه تشنه امه براش یهبطری و یک نان بزرگ گرفتم و دادم و گفت این از کت، منظورش رو نفهمیدم و رفتم مدرسه، وقتی درس تموم شد اومد خونه بابام مثل همیشه باهام دعوا کرد و اینا رفتم تو اتاق یه جعبه رومیزم بود با طرح هایی که تا الان تو عمرم ندید بود، یه انگشتر بود و..
کردم تو دستم و یه موش یا هر چی بود از دستم اومد بیرون ??? گفتم موشششش گفت ادرین من کوامی هستم نه یه مووش، گفت اسم منو از کجا می دونی ها بگو سریع گفت من کوامی تو هستم، گفت بگو پنجه بسرون گفت ولی یک دفع یه لباس جدید ماسک جدید کفش جدید کمربندیا دم هر چی که بود و از همه ترسناک تر یه گوش جدید اومد???
از زبان مرینت: گل گوش بود یا هر چی کردم تو گوشم یک دفع یک موش اومد بیرون جیغ زدم و گفتم موشششششش گفت سلام مرینت منم کوامی تو اسمم تیکی هست دوست جدید گتم از اتاقم برو بیروننن گفت من دوست توام، گفت بگو خال ها روشن، گفتم و یک لباس قرمز خال خالی اومد بیرون? حتی ماسک هم داشتم?گفت تو یه همکار هم داری که اسمش گربه سیاه هست اه راستی اسم تو هم دختر کفش دوزکی هست حلاصه بعد از اینکه گفت هویتت مخفنی بمونه و اینا، گفت یک چیز دایره ایی هست که باید بندش تو دستت و اون پرتا ب کنی پرتاب کردم و
خوردم به یک پسری که لباسش مشکی و براق بود گفت پس تو باید دختر کفش دوزکی باشی، منم گفتم تو هم بایذ گربه سیاه باشی درسته گفت ارع و بعدش
خوب امید وارم از این پارت طولانی لذت برده باشید پارت بعدد رو فردا قرار می دم بای??
بای دوستان?????
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی هسته هر چه زود تر بعدی رو بزار