سلام بچه ها این اولین پارت از اولین رمانمه لطفا بخونید و نظرتون رو بهم بگید که ادامه بدم یا نه 😄 لایک کامنت یادت نره 🙃😉
با نوری که از گوشه ی پنجره به صورتم میخورد از خواب بیدار شدم
بدنم کوفته بود و درد میکرد واقعا نمیفهمم چطور دلش میاد منو این همه کتک بزنه اونم کی دختر خودشو جوری منو کتک میزنه انگار دشمن خونیشم بعدم اسم خودشو میزاره مـــــــرد میزاره پـــــــدر هه 😏
ولی بابام اینجوری نبود بابام یه مرد شاد و پر انرژی بود که تو شرکتش از همه خوشتیپ تر و باهوش تر بود .... یه مرد پولدار بود
ولی از وقتیکه مامان رفت بابام دیگه آدم قبل نشد اون از یه فرد همه چی تموم تبدیل شده به یه مرد شکست خورده ی معتاد که همه زندگیش رو باخته و میخواد همهی اینارو سر تنها دخترش تنها عضو خانوادش خالی کنه
اون منو مقصر مرگ مامان میدونه چون فکر میکنه اگه تو اون روز لعنتی که من با مامان به گردش رفته بودیم وقتی داشتیم از خیابون رد میشدیم دستشو ول نمیکردم و مامان به خاطر اینکه ماشین به من نخوره خودشو جلوی ماشین نمیداخت اونم فقط به خاطر نجات من ماشین بهش نمیخورد و الان پیشمون بود و شاید زندگیمون کاملا فرق داشت
آره همه اینا تقصیر منه ...🙂💔
بعضی وقتا فکر میکنم کاش تو اون روز من به جای مامان میمردم الان حال همه بهتر بود ولی منم اون موقع بچه بودم منم مامانم رو دوست داشتم منم نمیدونستم قراره همچین اتفاقی بیفته و مامانم که عاشقش بودم رو از دست بدم 💔🥀
ولی هیچکس منو درک نکرد هیچکس برام مادری نکرد همیشه مثل یه مجرم باهام رفتار شد
وقتی بچه بودم همه دوستم داشتن و به زیبایی شهرت داشتم همه عاشقم بودن انقد زیبا بودم که همه دلشون میخواست باهام عکس بگیرن
موهای بلند لختی داشتم و لباسای قشنگی میپوشیدم و گیره های قشنگ به سرم میزدم
هر هفته پنجشنبه جمعه با مامان و بابا میرفتم شهربازی و برام کلی عروسک و خوراکیای خوشمزه میگرفتن
بابام میگفت مامانم ملکه ست و منم پرنسسشم
مثل یه پرنسس باهام رفتار میکرد و من توی دلش یه جای گنده داشتم
ولی همه ی اینا تا هشت سالگیم بود تا وقتیکه مامان رفت
دیگه کسی منو دوست نداشت کسی باهام بازی نمیکرد کسی بغلم نمیکرد دیگه کسی منو شهربازی نمیبرد و برام خوراکی نمیخرید
از همون موقع بود که فهمیدم من یه مجرمم به جرم قتل مامانم و عشق بابام به جرم نابود کردن زندگی بابام به جرم ورشکستگی بابام به جرم معتاد شدن بابام به جرم بدبخت شدن خودم و از هم پاشیدن خونوادم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
هقققق کلی گریه کردم عرررر😯😢😢
خیلی غمگین بود ولی عالی 😐😢هقققق 😐💔
ممنون عزیزم 😘❤️
قراره شاد بسه نگران نباش 😉
واقعا عالیه داستانت
ممنون گلم ❤️❤️
خیلی خیلی خیلی قشنگه ، اگه میشه ادامه بده . 💜💜💜💜💜💜💜
باشه حتما عزیزم خیلی ممنونم از نظرت 😊😘
خیلی خوب بود 💙😇
عاجی می شی!؟ من آچام ۱۴ سالمه💗😘
باشه حتما منم ملیکام ۱۴
عالی من دوتا داستاناتو خوندم خیلی قشنگ بودن لطفا ادامه بده ❤
یه سری هم به داستان من بزن
خیلی ممنون که جفتش رو خوندی عزیزم ❤️