میراکلس۲

من رفتم تا دونبال گربه بگردم ولی نبود یکدفعه امد و گفتم میدونم گربه تقلبی هستی اون گفت نه میخوای بدونی واقعیام یا نه گفتم باشه صابت کن اون گفت پنجه برنده و زد به یه چیز به درد نخور بعد هلقه اش صدا داد و گفد واقعیم بانوی من

بعد رفتیم تا گیرش بندازیم رفتیم پیداش کردیم ان شبیه روباه شده بود بعد یویومو زدم بهش اون توهم بود میدونستم که میتونست فقط یه بار از قدرتش استفاده کنه بعد پیداش کردیم اون شبیه زنبور شده بود میخواستم گیرش بندازم که یکدفعه

نیشش رو استفاده کرد و نزدیک بود بزنه به گربه که یکدفعه گربه یه جا خالی راحت داد و نیش خورد به خودش بعد تو دلش فکر گنم گفت لاک پدیدار و تبدیل به لاک پشت شد تازه گربه داشت وقتش تموم میشد من گفتم پیشی تو برو به کوامیت پنیر کممبر بدهو دوباره تقیر شکل بده اون رفت

من گفتم لاکی چارم و یه چش بند افتاد تو دستم من هواسشو داشتم پ ت میکردم تا

یکدفعه گربه امد و گفت سلام بانوی من من گفتم الان وقت شوخی نیست بعد بهش گفتم هواسشو پرت کن اونم همین کار رو کرد من چشبند رو خیلی سریع گذاشتم رو چشش و فهمیدم آکوما کجاست اون اون خود معجزه گر بود اونم تقلبی آکومایی من اونو شکستم و رفتم با پیشی خدافظی کنم گفت بانوی من شب ساعت ۱۱ به این آدرسی که میگم بیا منم گفتم باشه

ساعت ۱۱ شد من رفت که اونجایی که گفته بود اونجا رو خیلی قشنگ چیده بود من گربه رو دیدم که یدفعه امد جلوم و گفت تقدیم به تو بانوی من من گفتم من قب.. وسطای حرف زدنم بود که یکدفعه گفت میدونم میخای چی بگی فقط اینو قبول کن من گفتم باشه و ازش گرفتم من گفتم کاشکی هویت همدیگه رو میدونستیم انم گفت منم برای همین اینجا رو چیدم اون گفت من میخوام هویتم رو به تو بگم من گفتم بهتره نگی ولی تو اگه پسر طراح مد معروفی من واقعا خ یکدفعه گفت بله همینطوره من پسر طراح مدم من گفتم امکان نداره

بعد هم من گفتم منم میگم بعد گفتم تو تو مدرسه تو همکلاسی هات مو آبی دارید اون گفتم آره دقیقا مدل موش شبیه منه بعد گفت آره بعد گفتم قد و قوارش مثل منه اون گفت آره و من گفتم دست پا چلفتیه اون گفت نسبتا آره من گفتا ۱۰۰ درصد دست پاچلفتیه بعد گفتم می خواد با تو حرف بزنه ت ت پ ت میکنه اون گفت آره و بعد گفتم خالها ناپدید بعد هم

خوب تمام

مشکل از تستچی هستش تستای من رو عدم تایید میزنه

خدافظ خدافظ یعنی بله یا صحیح