خوب خوب بدون فوت وقت بریم سرتست
مرینت= آدرین داشت می اومد سمتم جلوم زانو زد آدرین= رفتم سمتش جلوش زانو زدم و از جیبم یه جعبه در آوردم و به مرینت گفتم بامن ازدواج می کنی مرینت= شوک شدم همه مثل من تعجب کرده بودن روبه آدرین کردم و گفتم معلومه وپریدم بغلش اون هم من رو بغل کرد کلویی رو دیدم این قدر داغون بود که بیهوش شد بچه ها برای من و آدرین دست میزدن کلویی دید که هیچ کس بهش توجه نمیکنه بلند شد و داشت می اومد جلو الیا دوید سمتم ومن روبغل کرد نینو هم رفت پیش آدرین نینو= دمت گرم رفیق الیا= خیلی خوش حالم باورم نمیشه 😂😁😀😊☺😃😄 آدرین= همه خوشحال بودیم که دیدم کلویی اومد پیشم و باداد گفت= مگه اون دختر بدبخت چی داره که دوسش داری آدرین = اعصبانی شدم دیدم مرینت ناراحت شد گفتم مرینت زندگیمه و با ۱۰۰ تای تو کلویی عوضش نمی کنم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالی بود پارت بعدی رو زود تر بنویس توروخدا راستی اجیم میشی
پارت بعععدددیییییی
عالی بود.
قشنگ بود قسمت بعد رو بزار