
خوب خوب بدون فوت وقت بریم سرتست
مرینت= آدرین داشت می اومد سمتم جلوم زانو زد آدرین= رفتم سمتش جلوش زانو زدم و از جیبم یه جعبه در آوردم و به مرینت گفتم بامن ازدواج می کنی مرینت= شوک شدم همه مثل من تعجب کرده بودن روبه آدرین کردم و گفتم معلومه وپریدم بغلش اون هم من رو بغل کرد کلویی رو دیدم این قدر داغون بود که بیهوش شد بچه ها برای من و آدرین دست میزدن کلویی دید که هیچ کس بهش توجه نمیکنه بلند شد و داشت می اومد جلو الیا دوید سمتم ومن روبغل کرد نینو هم رفت پیش آدرین نینو= دمت گرم رفیق الیا= خیلی خوش حالم باورم نمیشه 😂😁😀😊☺😃😄 آدرین= همه خوشحال بودیم که دیدم کلویی اومد پیشم و باداد گفت= مگه اون دختر بدبخت چی داره که دوسش داری آدرین = اعصبانی شدم دیدم مرینت ناراحت شد گفتم مرینت زندگیمه و با ۱۰۰ تای تو کلویی عوضش نمی کنم
دیدم مرینت خیلی خوشحال شد و لوپ هاش سرخ شد کلویی اعصابش خوردشد و بهش برخورد و رفت از دانشگاه بیرون زمانی که دانشگاه تمام شد مرینت و الیا اومدن بیرون نینو از ما دوتا خدافظی کرد و با الیا رفت دست مرینت رو گرفتم و گفتم مرینت بیا بریم خانه ی من تا باهم برای خیلی چیز ها برنامه ریزی کنیم مرینت= باشه بریم داشتیم میرفتیم که یه پسر غول پیکر اومد خورد به من آدرین = یه پسره اومد خورد به مرینت و مرینت رو انداخت زمین سریع رفتم پیشش گفتم خوبی مرینت= آره خوبم ولی متوجه شدم که بخیه ی ش* کمم باز شد به کمک آدرین بلند شدم و سوار ماشین آدرین شدیم دلم خیلی می سو خت بخاطر همین دستم رو گذاشتم روی دلم و چشام رو محکم به هم فشار دادم
آدرین سوار ماشین شدیم به راننده گفتم که بریم طرف خانه که دیدم مرینت دلش رو گرفته گفتم خوبی مرینت= فکنم بخیم باز شده آدرین= باشه قبل از رفتن خانه بریم بیمارستان راننده= بله چشم😎 آدرین رسیدیم بیمارستان به مرینت کمک کردم تا پیاده شه بردمش پیش همون دکتره دکتر= آقای اگرست لطفا برید بیرون آدرین = آهان بله حتما مرینت = آدرین رفت بیرون دکتر بخیه رو برام عوض کرد و رفتیم بیرون دکتر= چند روزه دیگه بیاید که چک کنم راستی چند روز دیگه خوب خوب میشه پس جای نگرانی نیست آدرین = خیلی ممنون دکتر و دکتر رفت خانمی باید خیلی حواست باشه تازه قراره باهم عروسی کنیما پس زیاد به خودت فشار نیار مرینت=🙅آدرین = ببخشید خوب مگه چی گفتم تلفنم زنگ زد پدرم بود جواب دادم( آدرین+اگرست-) + سلام -آدرین کجایی هان +پیش مرینت مگه چی شده -آدرین با مرینت زود میاین خانه ی من فهمیدی +بله ( قطع شدن تلفن) مرینت = چی شده آدرین = بابام بود مرینت = خوب پس باید بری پیشش؟ آدرین = هردومون باید بریم خدا می دونه که چی کارمون داره
رفتیم و نشستیم تو ماشین و به راننده گفتم باید برم پیش پدرم راننده= بله حتما😎 اصلا حس خوبی نداشتم از این کار
خوب این پارت تموم شد و نمی توانم ادامه بدم توی پارت بعد جبران می کنم واقعا ببخشید🙏
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی رو زود تر بنویس توروخدا راستی اجیم میشی
پارت بعععدددیییییی
عالی بود.
قشنگ بود قسمت بعد رو بزار