
پارت ۵.......
آدرینا:باورم نمیشد که تو کت هستی! ..._منم!.._بپر بغلم..._اووومدممم و هردوتامون افتادیم روی تخت و خوابیدیم😂 فردا:::::::::::::::::::::ادرینا:داداشیییی😁..._بپر بغلم..._اومدم....که دیدم همه بچه های کلاس دارن ازمون عکس میگیرن و آلیا عکسو گذاشت توی وبلاگش و نوشت:«آدرین و آدرینا،خواهر برادر ها در بغل هم آرام گرفته اند(آخه مگه مردن😑😐😂؟)»که یهو شرور وارد میشود و سه کله قهرمان هم میرن و اونو شکست میدن و میرن به حالت عادی ادرینا دست داداششو میگیره و میرن کلاس ...آدرینا:آخ چقدر جنگیدن با اون شروره سخت بود!.._آره!اووووووف...
..ظهر از زبان کلویی:امروز با لوکا جونمقرار گذاشتیم که بریم کافه منم رفتم آماده بشم...یک ربع بعد در کافه...کلویی:به به لوکا جونم اومد چقدر دیر کردی؟!..._ببخشید آخه منو مرینت باید سفارش هارو میبردیم دم در خونه ها😅....._خیلی سفارش ها زیاد بود؟...._آره..._میخوای بریم روی برج؟.._آره بریم...از زبان لوکا: رفتیم روی برج ایفل و مردم داشتن برای امشب آهنگ میذاشتن،من دست کلویی رو گرفتم و رفتیم اونجا چند تا از همکلاسی های کلویی اونجا بودن(آلیا=نینو...آدرین=مرینت...آدرینا=نیت...لایلا=متیو)و من کلویی رو بغل کردم و رقصیدیم و آخر سر همو😘💏کردیم(من:🔫•😐) روح من:بریم سراغ داستان:::
:فردا صبح:از زبان آدرین:نمی دونم چرا مری اینقدر سرخ میشد یعنی چی شده؟..آدرینا: داداش چیشده؟...آدرین:مرینت چرا امروز اینقدر سرخ شده؟..آدرینا:خب آخرین روزی که باهاش بودی کی بود؟...آدرین:دیشب..آدرینا:خب دیشب اینجوری شده..آدرین:آهان..چند ماه بعد:::اززبان مرینت:نمیدونم شادوماث مرده یانه فک کنم ۴۸سالش باشه یا بیشتر حالا ول کن بریم مدرسه:::دیدم شرور وارد میشود رفتم تبدیل شدم و کت و پوینت هم باهام بودن و اون شرور رو شکست بدیم.بعد از شکست دادن شرور:.ای وای مدرسه!..پوینت و کت:مدرسه؟..لیدی:نه هیچی...رفتم به حالت عادیم برگشتم و رفتم کلاس همون موقع دیدم آدرین و آدرینا جلوتر من هستن دارن میرن کلاس یکم بهشون شککردم ولی به روی خودم نیووردم و رفتم سر کلاس... خانم مندلیف:ببینم مرینت چرا باز دیر کردی؟؟..مری:ببخشید خرگوشم کادوی پسر خاله م رو جویده بود باید میبردیمش دامپزشکی..مندلیف:باشه برو بشین...مرینت رفت سرجاش وایستاد تا آزمایشو شروع کنن و محو آدرین میشد که یهو:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::بوم بازم توی آزمایشاتش دسته گل به آب داد زنگ بعد﴿ورزش﴾:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛:؛از زبان آدرین::دیدم که خواهرم داره بسکتبال بازی میکنه که دیدم همه رو جا گذاشت و گلللل انداخت توی حلقه واقعا کارش عالی بود👏
ظهر از زبان مری::::آخ چقدر روز خسته کننده ای بود...سابین:عزیزممم بیا پایین سیب ها رو بیار...مری:باشع مامان الان میام.رفتم پایین و رفتم بیارم....اززبان زویی ::رفتم وارد مغازه دوپن شدم و چند تا ماکارون خریدم که یهو به یک دختر برخوردم..مری:اوخ ببخشید چیزیتون که نشده؟!..زویی:نه.. مری:مامانم میشه چند تا ماکارون اضافه بدی به¿¿...زویی:زویی.. مری:آهان زویی..سابین :چشم عزیزم و بعد از یکم جروبحث کردن رفتم داخل ماشین و رفتیم هتل:ژانکلور:::سلام دوشیزه خانم بفرمایید داخل خونوادت منتظرتن ..رفتم داخل..ادری:اوه عزیزم زویی سلام...زویی:سلام مامان..ادری:برو پیش خواهرت منتظرته...زویی:باشه.
.رفتم داخل اتاق خواهرم..کلویی:بزار ببینم تیپت خیلی خوبه ولی..ایششش اینا چیه پات کردی من یک چیز مخصوص دارم برات خواهر جون...بیا این کفشارو بپوش...زویی:ممنون ولی نمیخوام چون اینا خیلی برام ارزش دارن...کلویی:واقعاا حداقل اخلاقتو مثل من کن که بهت نگن بازنده....فردا صبح:سابرینای بیچاره هم مثل همیشه با سرعت جت دنبال ماشین میدوید😂...و برای زویی فرش پهن کرد و کلویی هم معرفیش میکرد..
...رز:میگم بچه ها فک کنم زویی مثل خواهرش باشه ها!!!...دوستاش تایید کردن ولی مرینت و نه مری:نه بچه ها من دیروز باهاش ملاقات کردم..آدرینا:چییی؟!مری رفت پیش زویی و کلویی...کلویی:اوه اوه ببین کی اومده مرینت دوپن چنگ!؟..مری:سلام زویی از ماکارون ها خوشت اومد...کلویی:چیییی؟؟!!تو از کجا میشناسیش دوپن چنگ؟!..مری:دیروز اومد مغازمون ..زویی:خب معلومه خیلی بد مزه بود ازش خوشم نیومد بخاطر همین ریختمشون دور[طبق فیلم الکی میگفت]مرینت هم ناراحت شد ولی نه اونقدر ناراحت( توی دل مرینت=یه جای کار میلنگه زویی اصلا همچین آدمی نیست فک کنم کلویی وادارش کرده)ظهر:از زبان کلویی:داشتم با خودم سلفی میگرفتم که دیدم یه نفر عین من پشت پنجره س بعدش فهمیدم اون زویی فرار کردم و رفتم تا لیدی و کت اومدن و اونو شکست دادن ..صبح:از زبان مرینت:::من نمیفهمم آخه چرا آدرینا و آدرین مثل من بعضی وقتا دیر میکنن؟؟؟که دیدم یک نفر شرور شد و تا داشتم میرفتم دیدم آدرینا و آدرین دارن با هم یه جایی قایم میشن خیلییی بهشون شک کردم و یهو:::.،؛،.،؛،.؛،.؛،::: به خودم گفتم نکنه آدرین کت و آدرینا پوینت باشه😱
بای👋💟💝💖
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدیو چند روزه گذاشتم در حال بررسی😐💔
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
ولی به نظرت نباید مرینت قوی باشه ؟ آخه شخصیت اصلی
وبازم عالی
ممنون🍫