شرمنده که این پارت دیر شد ❤❤❤
آدرین گفت : میتونیم تا وقتی که شب بشه ماشین رو توی یک سایه نگه داریم تا آفتاب بهت آسیب نزنه 🙂🙂🙂 . مرینت تشکر کرد و لپ آدرین رو بوسید 😘 . آدرین سرخ شد 😳😳 . وقت ناهار شد و مرینت از داخل کیفش، یک بطری که داخلش خون بود برداشت و شروع به خوردن کرد 👄👄 . آدرین احساس کرد در دور و بر ماشین، یک نفر داره تعقیب شون میکنه. در واقع، احساس آدرین واقعی بوده! ، راجر داشته تعقیب شون میکرده 😳 . مرینت گفت : چی شده آدرین؟ ، چرا انقدر حواست پرته؟؟؟ . آدرین گفت : مرینت ساکت، هیچی نگو، راجر داره تعقیب مون میکنه!! 😐 . مرینت گفت : شوخی نکن 😅 . آدرین گفت : نه دارم راست میگم. اما دیگه دیر شده بود. راجر به سمت ماشین حمله کرد و شیشه ماشین رو شیکوند و میخواست چاغوش رو بزنه به آدرین اما مرینت خودشو انداخت جلو و چاغو وارد بدن مرینت شد 😔😔😔 . راجر فرار کرد و رفت. مرینت با حالتی که درد داشت گفت: آدرین لط لطفا من منو برسون به بیمارستان 😟 ، حال حالم خیلی بده ☹️☹️ . آدرین گفت : اصلا نگران نباش، الان میرسونمت بیمارستان 😿😿 . مرینت گفت : ممنون 💓💓 .
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالیییییی من برم پارت بعد هم بخونم 😃😃
خوب لجی جدیدم آجی ویانا
قربونت 😚😚😚😚
عالی به مال ای منم سر بزن گلم و آجی میشی نازنین هستم 12 ساله😊
باشه حتما، خوش حال میشم آجی بشیم ♥♥♥ . ویانا هستم از تهران 🤗🤗🤗🤗
عالی بود من برم پارت بعدی رو بخونم😁😊🌼
ممنونم آجی ☺☺😊☺
ببخشید بعدی رو نمزارید؟
گلم بعدی رو گذاشتم، تو صف بررسی است
عالی بود خیلی قشنگه فقط یکم هیجانی کن مثلا راجر هم بره دنبالشون تا مرینت رو پس بگیره و عاشقانش کن
نگران نباش خوشکلم ، از پارت 3 رومانتیک و زیباتر میشه 😘😘😘😘😘
عالی بود😊 پارت بعدی هم حتما بزار 😍
باشه ممنون 💗💗💗💗