
تستچی تورو خدا ثبتش کن 😢😢🙏🙏🙏😰😰

اژ زبون شما: با نور خورشید ک زد تویی چشمم از خواب بلند شدم ورفتم دست و صورتم رو شستم و لباس پوشیدم و رفتم پایین مامان ک سر کار بود و خارج از کره بود بابا هم ک خواب بود منم صبحونه رو خردم و کفشم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم و راه افتادم (امروز روز اول دانشگاه ، ترم اخرین ترم دانشگاه هست) «عکس شما»

بهش گفتم سلام میمی جونم خوبی 😥💔نگام کرد من بهش چشمک زدم 😜 یکم احوال پرسی کردیم ک هاینی گف من توی این ۲ ماه ک دانشگاه تعطیل بود رفتم کلاس کاراته و منم گفتم من هم ۷جلسه اخر دفاع شخصیم رو تمومش کردم ک دوباره خانم چ *و پیداش شد خانم چ*و یکی هست ک همرو با پول میخره و درموردش توضیح دادم اینم عکسشه)

گف به به دوباره ک پیدات شد خانم خانم ها منم محلش نزاشتم ادامه داد امروز کیفم کوکه چون شوگا ی عضو جدید میاد و خیلی خر پوله و خیلی خیلی خوشگله ک قرار مال من بشه 💙💙💎💎💃💃 منم دیگه حوصله حرف اضافی زدنش رو نداشتم امد بگم بسلامتیب پای هم پیر بشین ک یکی از دخترا ک ادم این ماینی خانم هست داد زد امدننننن💃💃💃و همون موقعزنگ خورد منم خوشحال رفتم سر جلسه (بچه ها یک بتر گفتم واس راهنمایی بازم میگمات رشتش موسیقی هست هم ویالون و گیتار کلاس اون میره اما جز اون دکتری هم میخون چون خانوادش دوست دارن) اول از همه وارد کلاس شدم و کنار تخته وایسادم و هاینی رف سر جای همیشه گیمون نشست همه پسرا امدن فقط دخترا مانده بودن ک اونا امد و اما ی جوری امدن همشون چسبیده بودن ب دوتا پسری ک تازه امدن ب دانشگاه یهو وقتی دیدیمشون همه زدیم زیر خندههه😂😂😂 بعد از ۲ ثانیه سریع خودمونو جمع و جور کردیم من سر کلاس خیلی جدی می شدم چون من ی نوع سرپرست کلاس بودم وبهم گفته بودن همیشه تا موقعی که از این دانشگاه برم سرپرست ن این کلاس بلکه کل کلاس های دانشگاه منم سریع ی اهوم بلدن گفتم و سریع همه دخترا خودشون روجمع کردن و خیلی عادی رفتن سرجا شون یونگی نگاهی ب من کرد و ب حالت تیکه گف این فنچ معلمه منم خیلی جدی گفتم ۱فنچ خودتی ۲ اگ مث ادم سوال کنی ررحت جوابت رو میدادم ۳ خیر من معلم نیستم ۴ برو بشین سر جات 😒 اونم گفت وایی ترسیدم بعدش نشست تا نشست مدیر امد من هم برای احترام یکمی خم شدم و سلام کردم مدیر&، & سلام عزیزم و خوش امد ب همه بچع ها گف و رف و استاد امد و ب من گف حضور و غیاب کنم از همه پرسیدم رسید ب شوگا اسمش رو خوندم و بلند گف قایب من زدم قایب😁 اینم عکس شوگولی جونم😍😍

تا رسیدم ماشین رو توی پارکینگ پارک کردم و از ماشین پیاده شدم و وادر دانشگاه شدم همین جوری داشتم راه میرفتم ک یکی خودش رو انداخت روم 😬نگاش کردم دیدم ک خوشگل جون خودمه😂(خوشگل جونم مثل خواهرمه ک مامان ممامانشو میشناسه و باباش هم بابام رو میشناسه و ی داداش هم دار ک اونم اسمش رایا هست ک همسن منه و حالا خوشگل جونم اسمش هاینی هست و همسن منه و رشتش هم مث منه و قیافش رو عمل کرده یک کوچولو اما هیچکی نمیدونه و شبیه هم شده اینم عکسشه😍

وایی دستام پوکید عرررر😥😥😢😢😰😰😶😶😵🤕😕😩😔😭

عکس داداش شوگا سامون عکس شوگا رو هم ک همه دیدین

عکس خواهرتون تامیس
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییی🌈♥️
مرسی💜💜💜💜💜💜