سلام دوستان من اومدم با قسمت 2 داستان امیدوارم ک دوست داشته باشید نظر یادتون نره
خوب وقتی رسیدم خونه سلام کردم بعدش مامانم گفت سلام خوبین گفتم مرسی رفتم تو اتاقم و نشستم رو تخت داشتم فکر میکردم دیشب واقعا اون جنازه واقعی بوده یا نه تو هم زده بودم اصلا نمیدونم شاید خیال بوده آخه من هیچ وقت اینجوری نبودم داشتم انگشترمو در می آوردم که دراز بکشم و بخوابم یه کوچولو متوجه یک زخم دست شدم آخه کی چه جوری دستم بریده خدایا زخمم ازش خون نمیومد خط افتاده بود روی دستم خسته بودم خوابیدم ساعت شش و نیم بلند شدم لباسامو پوشیدم رفتم بیرون به مامانم گفتم ماشینتو ببرم گفت کجا میخوای بری گفتم می خوام با دوستام
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
فصل بعدی نمیاد؟ خیلی وقته منتظرم
عالییییی بود حتما ادامه بده.......
دوستان اگرر نظر ها 5تا شد قسمت بعدی رو میزارم
عااااااااااااااااالی
سلام من نمیدونم چرا عکس داستانم نیومده ولی من عکس. گزاشتم