خب اینم از پارت سوم بهم بگین چطوری داستان رو ادامه بدم??
همه چی در هم و برهم بود تا اینکه دوباره سر و کله ی اون ابر قهرمانی که مارو نجات داده بود پیدا شد و گفت: کمک نمیخوای؟؟ منم گفتم: اره فکر کنم. من و اون ابر قهرمان که نمیدونم اسمش چیه با هم حاکماث و مایورا رو شکست دادیم ولی باز اونا فرار کردند و ما نتونستیم بگیریمشون و من گردونه ی خوش شانسی رو زدم و همه چی به حالت اول برگشت......
از چشم کت نوار : پنجه برندمو فعال کردم و به طرف بانیکس رفتم. از زبان بانیکس: کت نوار کتاکلیزم رو فعال کرد و داشت به سمت من میومد که یهو وایستاد و گفت: واییی بانیکس ببخشید اسیب که ندیدی. بانیکس گفت: نه خداروشکر?? کت نوار گفت: حالا این پنجه برنده رو به کجا بزنم؟؟؟ بانیکس گفت: اومممم بزن به در. کت نوار کتاکلیزم رو به در زد و در رو با خاک یکسان کرد???
از زبان لیدی باگ: بانیکس یه دریچه باز کرد و من و اون ابر قهرمان با هم اومدیم به زمان حال. بانیکس اسم ابر قهرمان رو پرسید و اون گفت:( سوسک سیاه هستم) از چشم کت نوار : ???? سوسک سیاه?? این چه اسمیهههه. و از خنده روی زمین پهن شد. از زبان لیدی باگ: پیشی خوبه یه نفر بیاد بهت بگه کت نوار چه اسمیه مگه اسمامون رو خودمون انتخاب میکنیم.. از زبان کت نوار : لیدی باگ راست میگفت. من از سوسک سیاه عذر خواهی کردم. و اون گفت: مهم نیست?? بعد بهش گفتم : ولی اسمت یه ذره خنده دار که هستش .. و همه با هم خندیدیم و خلاصه نخود نخود هر که رود خانه خود
از زبان بانیکس: میخواستم ببینم مشکل از کجاست و چرا تصاویر قطع شدند. یهو یه صدایی حس کردم و برگشتم دیدم حاکماث رو به روم ایستاده. خواستم باهاش بجنگم که ورده هاش من رو گرفتن. مایورا یه دوربین اورده بود و گرفتش طرف من و حاکماث شروع کرد به حرف زدن....
خب مردم شهر مخصوصا لیدی باگ و کت نوار ببینین امروز میخوام هویت این دختری که همیشه مانع من میشد رو به همه نشون بدم. و ساعت بانیکس رو گرفت و بانیکس به حالت اول برگشت. از چشم پلگ: اوفففف ادرین کجایی من گشنمه . ادرین از توی حمام داد زد: خب تو که میتونی از دیوار رد شی خب از کمد رد شو و برو پنیر کوفت کن. بعد از نبم ساعت دیدم صدایی از پلگ نمیاد اومدم بیرون و دیدم پلگ هی داره پرواز میکنه اینور و اونر و میگه بدبخت شدیم. میگم چیشده؟ میگه هویت بانیکس لو رفت. گفتم: چیییی امکان ندارهههه.....
از چشم مرینت: وقتی رفتم خونه مادر و پدرم رو دیدم که نگران به من نگاه میکنند گفتم: چیزی شده. اونها با عصبانیت گفتن: چیزی شده؟؟؟؟؟ دو روزه خونه نیومدی. گفتم : اهههه ببخشید رفته بودیم اردو یادم رفته بود بهتون بگم.اونا هم گفتند باشه. و من رفتم تو اتاقم و هندزفری گذاشته بودم و داشتم با تیکی اهنگ گوش میکردم که یهو صدای اهنگ قطع شد و صدای حاکماث اومد که میگفت: خب خب پس دختر زیرک ما تو بودی و .... من از جا پریدم و گفتم: یا خدااااا. تیکی که مثلا داشت اهنگ گوش میداد ولی در اصل خواب بود از جا پرید و گفت: پلگ مردد؟؟??? من با تعجب بهش نگاه کردم و گفتم: پلگ مرد یعنی چی باز خواب دیدی. تیکی گفت: ههه ارهههه راستی چیشده بود که گفتی یا خدا. گفتم: هویت بانیکسس لوووو رفتتت
تیکی گفت: چیییی باید به الکس هشدار بدیم و من گفتم: اهههه اره بدو بریم( تیکی خال ها روشن). تو خونه ادرین .....ادرین گفت: پلگ باید به الکس هشدار بدیم ( پلگ پنجه ها بیرون) ........
از زبان الکس : تو خونه نشسته بودم داشتم اهنگ گوش میدادم که یهو دیدم لیدی باگ از یه پنجره و کت نوار از اون یکی پنجره پریدن تو و گفتن: هویت بانیکس لو رفت و تو باید.........
خب ادامه در پارت بعد لطفا نظر بدید ???
امیدوارم خوشتون اومده باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چند سالته ؟
عالی بود پارت بعد کی میاد؟
عزیزم ی جا گند زدی سوتی دادی????اونجایی ک وقتی بانیکس و کت نوار تو اون حفره ای بودن ک همه زمانا هست.(میدونی ک کجا رو میگم)چون اگ لیدی حال میراکلس کت رو گرفته بود و رفته بود کمک لیدی اینده پس چطور ادرین کت نوار بود(چون میراکلس نداشت) و کتکلیزم داشت ک نزدیک بود بزنه ب بانیکس؟؟؟؟
راست میگی. چرا خودم خواسم نبود