اینم از پارت هفتم 😘😊
داغون شده بودم نمیدونستم چه غلطی بکنم
تهیونگ میدونه دوسش دارم از رفتارم معلومه
داشتم با خودم زمزمه میکردم که تهیونگ اومد و کنارم نشست
تهیونگ : چت شد؟
گفتم که برام مهم نیست دوسم نداری
تهیونگ بریم خوابگاه
تهیونگ: تازه رسیدیم
تهیونگ منو ببر خوابگاه
تهیونگ: سونگ حالت خوبه؟
نیستم حالت تهوع دارم
تهیونگ سریع میبرتم خوابگاه و از اونجا بزور میبرتم دکتر
دکتر منو بعد ماعینه بیرون میکنه و با تهیونگ حرف میزنه
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود
اصلا هم کم نبود
عالی بود هانی
ممنون عچقم