کیوتم ط خود تست ^^
~♡~عشق واهی~♡~ - تو زندگی عه لعنتیم...اسم های زیادی روم گذاشتن یادته نیلا؟ دزد، ولگرد، تبعید شده، فراموش شده، اما حالا منو به اسم لوسیفر* صدا میزنن! اون ادما...الان کجا هستن نیلا؟ (لوسیفر*شیطان) ~♡~عشق واهی~♡~ پوزخند صداداری زد: هنوزم مثل همیشه ضعیفی. با چند قدم ازم فاصله گرفت. رد قرمزی که روی گردنم نمایان شده بود رو با گوشت و خون احساس میکردم. و رد انگشت هاش که بعدا به کبودی های بنفش تبدیل می شدن. دست هایی که همین چند دقیقه پیش در حال خفه کردن من بود! همون دست های حمایتگر...شایدم بی رحم... گلوم از شدت درد می سوخت و این سوزشدر برای قلب شکسته ی من که توی اتیش نفرت سوخته؛هیچ بود... و اون چقدر بی رحمانه و با لذت به من چشم دوخته بود! اون همیشه از بازی کردن با عروسک های کوکیش لذت می بُرد؛عروسک هایی که با پول کوک میشدن. دستم رو آروم روی گردنم کشیدم عادت داشتم! به این رفتارهای بی سر و تهش عادت داشتم... اما هیچ وقت نفهمیدم چرا ؟ چرا هنوز هم دست از چموش بودن برنمی دارم؟ شاید چون هیچ وقت نخواستم توی این بازی های کثیف نلسون شرکت کنم! اما نه! من خیلی وقت بود توی این بازی ها گیر افتاده بودم سرم رو به سختی بالا اوردم چشمهام با دیدن کُلتی که به دست داشت درشت شد و اون چشم ها چقدر مسمم بودن برای کشتن من...! اسلحه ای که دقیقا قلب من رو برای هدف انتخاب کرده بود تنها یک گلوله کافی بود تا مرگ رو مزه مزه کنم مرگ!رویای شیرینی که سالهاست به انتظارش نشسته بودم..
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
هققققق *
چرا نظر نم دی خو کیوتام :|
اینکه درمورد مرینت نبود