مرینت❤❤آدرینت 7

از چشم گابریل?ناتالی مطمعنی امروز میان بیرون-آره گابریل جا اما مطمعنی میخوای این کار رو بکنی اگه اون اتفاق برا پسرت بیفته چی-هه نگران نباش حواسم هست چیکار میکنم هه دیگه معجزه گر ها برا من هست

بقیه داستان از چشم مرینت?من صبح بلند شدم و به تیکی گفتم آخ سلام تیکی خوبی آدرین کجاست و اون گفت صبحونه رو آماده کرده من رفتم پیش آدرین و صبح بخیر گفتم و یکم با هم لاو ترکوندیم و صبحونه خوردیم بعد آدرین گفت میای امروز بریم کل روز رو خوش بگذرونیم منم گفتم عالیه من برم آماده بشم خب این وسایل رو کجا گذاشتم آها اینجاست بذار رژم رو بزنم عشقم بعدش بریم خوبه بریم عزیزم و رفتیم سینما و کافه و برج ایفل تفریح و تونل وحشت و شهربازیی و می خواستیم بریم ترن هوایی و من گفتم خب آدرین من می ترسم

بعد آدرین گفت عشقم من باهاتم و لب های هم رو بوسیدیم و رفتیم و واوووووووو واااای نهههه هووو خیلی حال میدههه لای لای لالالالالای هووورری هوری هوری هوری هوری هوری هوری هی وقتی پیاده شدیم من سرم همش آلبالو گیلاس میرفت?بعد داشتیم می رفتیم توی یه کافه تا یک کیک و کاپوچینو بخوریم و دیدم یکی داره از پشت انگار ما رو تعقیب میکنه خیلی عجیب بود

گارسون اومد و ما سفارش دادیم و داشتیم غذا میخوردیم که اون نفر از پیش کافه رد شد من به آدرین گفتم اون گفت نه بابا خیال میکنی اما من مطمعن بودم

خوردیم داشتیم میرفتیم که دیدم اون نفر سریع رفت توی یک ماشینی من تو تعجب بودم خیلی عجیب بود من تو تعجب بودم که اون انقدر دنبالمون میومد

من ازش خیلی تشکر کردم و اون گفت چرا که نه آدم با عشقش بهترم رفتار میکنه و تو کوچه به هم نزدیک شدیم و یه بوس زیبا و رمانتیک

ما داشتیم می رفتیم که آدرین بهم گفت مرینت دستت بهم بده از خیابون رد شیم بریم با هم عزیزم ما داشتیم می رفتیم که یهو همون ماشین با تمام سرعت داشت به سمتمون میومد و ترمز نمیکرد اون یک ماسک سیاه زده بود اون توقف نکرد آدرین منو هل داد و خودش رفت زیر ماشین نههههه آخ وای نههه کمک کمک یکی کمک کنه نههه بیاید برش دارید زنگ بزن اورژانس برید...

بیق بیق بیق هی آدرین من متاسفم تو بخاطر من رفتی زیر ماشین آدرین بلند شو هی که دیدم پرستار اومد و گفت لطفا برید بیرون آقای اگراست خیلی حالشون بده نزدیکشون نباشید راستی شما چقدر آشنایید آهان شما همون دوست دختر آقای آدرین هستید که لب هم رو بوسیدید من گفتم چی خب آره خب ب باش من میرم تو مطب منتظر میمونم

من تو مطب منتظر بودم و گریه میکردم??هی چرا آخه مگه من چیکار کردم و کم کم چشام سنگین شد و خوابیدم??سرکار خانم مرینت دوپن چنگ آیا به من وکالت می دهید شما را به عقد داعم آقای آدرین آگراست در بیاورم با اجازه پدر و مادرم بله ..آقای آگراست آیا به من اجازه می دهید شما را به عقد داعم سرکار خانم مرینت دوپن چنگ در بیاورم با اجازه پدر و مادرم خیر خیر خیر خیرررر ....آی آخ اخ هوف چی شد من کجام وای چی شد اونها من رو صدا میکردن خانم مرینت دوپن چنگ به بخش اطلاعات من رفتم و گفتم کاری دارید و اون گفت خانم من باید یه خبر بد بهتون بدهم من ترسیدم و گفتم لطفا بگید من تحملش رو دارم اون گفت متاسفانه آقای آگراستتت

دوستان ممنونم که این تستم رو مشاهده کردید اگه نتونستم زود بگذارم و تست بعدی یکم طول کشید ببخشید من این هفته امتحان دارم و باید سخت بخونم و شاید بعدی رو ۳ یا ۴ روز دیگه بگذارم ممنون منتظر بمونید دوستون دارم