
مرینت دختر پر دردسر اما باحال دختری که یه راز بزرگ تو سینش هست
سلام من مرینتم یه دختر پر دردسرمن یه راز بزرگی دارم که بعدا بهتون میگم چون الان مدرسه تم دیر میشه امروز اولین روزمدرسه من تو پاریسه و من خیلی خوشحالم البته اگه دیر نرسم اه بازم که دیرم شد ?سریع به طبقه پایین رفتمو از پدر و مادرم خدافظی کردم راستی پدر من بهترین شیرینی پز پاریسه به خاطر همون یه جعبه پر ماکارون داد بهم بدو بدو رفتم سمت مدرسه و یهو خوردم به یکی اول درست ندیدم کیه ولی بعد دیدم یه دختر خوشگل با یه عینک خوشگل رو به رومه ازش عذرخواهی کردم و تا اومدم کهبرم گفت اسمت چیه گفتم مرینت گفت منم الیام گفتم من باید برم الان مدرسه ام دیر میشه گفت راس میگیا بدو بریم دختر دوتایی راه اوفتادیم به سمت مدرسه ?
وقتی رسیدیم به مدرسه منو الیا کنار هم نشستیم تا معلمون بیاد به الیا گفتم که شما چند وقته که اینجایید اون گفت تقریبا 2 ماه گفت شما چطور منم گفتم که منم 1 ماهه که اومدم و هردومون خیلی خوشحال شدیم که توی یه کلاسیم خانوم اومد
به خونه ما من الیا رو دعوت کردم به خونمون ولی اون گفت که بدید بره چون مثل اینکه باید کاری رو انجام بده به خاطر همین از هم خدافظی کردیم من رفتم تو و به پدرو مادرم سلام دادم و ربتم طبقه بالا توی اتاقم تا بخوابم نمیدونم چیشد که خوابم برد☺
یهو با صدایی چیزی مثل انفجار بلند شدم ??
انقدر ترسدم که کم مونده بود غش کنم بعد از پنجره یه چیز ترسناک دیدم دیدم یه ادم شرو شده ??
از زبان لیدی باگ سریع تغییر قیافه دادم و رفتم که بجنگم ??
رفتم دیدم که گربه سیاه داره باهاش مبارزه میکنه منم رفتم کمکش و اونو شکست دادیم ?
که یهو دیدم ..
کم مونده که برگردم به حالت اصلیم پس از گربه سیا خدافظی کردمو رفتم. از زبان مرینت از خواب بلند شدمو رفتم پایین چون
منه شکمو گرسنه بودم رفتم که یکم نودل درست کنمو بخورم چون منه شکمو گشنمه وقتی رفتم تو اشپزخونه دیدم مامان و بابا تا الان نخوابیده بودند و منتظر من بودن که بیدارشم که باهم غذا بخوریم ?
وقتی غذای خوشمزه مامانم رو خوردم رفتم تلوزیون رو روشن کردم و به سریال مورد علاقه ام گوش کردم
بعدش رفتم بالا و تا برنامه فردام رو برای مدرسه جمع کنم و لااقل فردا به موقع برم مدرسه
برای یه لحظه دلم خواست که با الیا حرف بزنم به خاطر همین به الیا زنگ زدم و اون تا بوق اول خورد جواب داد??
یکم با اون حرف زدم و بعد قطع کردم تا بخوابم دوستای گلم پارت بعدی وقتی که تعدادمون 30 نفر و نظر هامون 10 تاشد میزارم پس اگه دوست دارید پارت بعدی رو بزارم
دوستون دارم ❤❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدی گذاشتم برید ببینید
مرسی از همه نظر هاتون بهم کمک میکنید با نظر هاتون ❤❤❤❤❤
Aliiii
خوب بود?❤️