10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💜BTS💜 انتشار: 4 سال پیش 332 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام من اومدم این قسمتش یکم شاید رمانتیک باشه شایدم نباشه ممنون که می زنین
از زبان استلا: ما تو اتاق من بودیم و ادرین و مرینت داشتن به کوامی هاشون غذا می دادن ولی من هنوز تغییر شکل نداده بودم ما چند دقیقه پیش اون روزی رو نگا کردیم که بابای ادرین خودشو شرور کرده بود و ادرین به شدت ناراحت بود که یکهو یه صدایی اومد و همه تصاویر رفتن و من دویدم و دستمو رو صفحه ای گذاشتم که هنوز خط خطی نشده بود(همون برفک خودمون??)و یک لحظه ی خیلی کوتاه کت بلنک رو دیدم که من و مرینت رو می خواست نابود کنه. و یکهو تصویرش رفت و من اتاق رو خاموش کردم و یه نگاه به ادرین کردم که بشدت ناراحت بود و مرینت دلداریش می داد و منم دلم براش سوخت ...و شروع کردم باهاش حرف زدن، نمی تونستم بهش بگم که تو اینده شرورشو دیدم که یکهو یه اکوما پشتش دیدم و.... از زبان ادرین:
هنوزم باورم نمیشه.. بابام... اون.. هاک ماثه. استلا گفت ادرین ناراحت نباش و من سرمو بالا کردم که بهش نگا کنم که یکهو داد زد مراقب باش و من به پشت سرم برگشتم که یکهو استلا پرید جلوم و اکوما رفت تو گوشوارش... وای من اونقدر ناراحت شده بودم که بابام یه اکوما فرستاد استلا افتاد رو زمین و من رفتم طرفش و گفت نهههه استلا استلا گفت دور شین برین و تغییر شکل بدین قبل از اینکه شرور بشم و بلایی سرتون بیارم که یکهو یه هاله ی سیاه و بنفش دورشو گرفت و مرینت دستمو کشید و گفت زود باش و ما دو تا رفتیم تو یه کوچه و تغییر شکل دادیم و رفتیم پیشش و ... وایییی چه وحشتناک موهاش همه سیاه شده بودن و چشای ابیش هم سیاه شده بودن و لباسش هم ... مثل لباس قبلیش روش ستاره داشت ولی رنگارنگ نبون سفید بودن و خود لباسش هم سیاه بود... لیدی باگ و کت نوار زود معجزه گراتونو بدین به من الان !!!
نه نه استلا نکن قبل از اینکه با عصاش لیدی باگ رو گیر بندازه و به طرف خودش بکشه من این جمله رو داد زدم و اون اصلا اهمیتی نداد و لیدی باگ و به طرف خودش کشید(ببخشید الان مثلا هویت این دو تا رو نمی دونه و گرنه فاجعه می شد) ولی لیدی باگ گفت ببخشید دلتا گرل و یه لگد محکم به شکمش زد و خودشو ازاد کرد و استلا دو برابر عصبانی شد و این دفعه رو من پرید و صورتشو به من نزدیک کرد و گفت خوب اگه نمی خوای اونو اذیت کنم تو رو می کنم و من به چشاش نگا کردمو و گفت استلا خواهش می کنم این کارو نکن اون داشت با عصبانیت بهم نگا می کرد که یهو...
اون یهو بلند شد و دور و برش رو نگا کرد و یکهو به خودش اومد و گوشواره هاشو در اورد و خواست لهشون کنه که لیدی باگ گفت معحزه اسا ها خراب نمیشن و استلا به من گفت پنجه برندتو فعال کن من گفت نه اگه اینکارو بکنم تو اسیب می بینی گفت بحث نکن و من گوشواره رو ازش گرفتم و یکهو هاک ماث دوباره کنترلشو بدست گرفت و گفت زود باش بگیرش و من گفت کتاکلیزم و برگشتمو گفت ببخشید دلتا (استلا صداش نمی کنن که هاک ماث نفهمه) و گوشواره رو له کرد و اکوما اومد بیرون و استلا به حالت عادی انسانیش در اومد و رو زمین افتاد(ارتباط هاک ماث قطع شد و هیچی نفهمید که دلتا استلائه) و من رفتم و گرفتمش اون به زور چشاشو باز کرد و گفت ممنونم و من گفتم نه من ممنونم و اون خودشو کشید بالا و منو از لپ بوسید(واای اوق اوق این اولین تجربم بود که همچین چیزی مینویسم اوقققققق و یه چیزی بعدا تو سه چهار قسمت بعد کت نوار بین استلا و مرینت می مونه اونایی که از استلا بدشون میاد و اونایی که خوششون میاد لطفا همه بگین کدومو بر داره ببخشید ولی به شخصه فکر می کنم استلا بهتره چون مرینت لوکا رو داره حداقل البته ببخشیدا ولی استلا بیشتر به ادرین میاد ولی عصبانی نشین این لیدی باگ واقعی نیست یه داستانه) من سرخ شدم و ???? از زبون مرینت:من اکوما رو گرفتمو داد زدم کفشدوزک معجزه اسا و همه چی درست شد و خدارو شکر استلا هم درست شد البته یکم حسودیم شد چون ادرینو بوسید ولی ناراحت نشدم چون هم اون دو تا بهم میان و هم استلا هیچکسو نداره ولی من حداقل لوکا رو دارم.
اون بلند شد و من گفتم حالت خوبه و اون گفت بله بهترم و گوشواره ها رو بهش دادم و اون هم یه چیزی به لونا داد و تغییر شکل داد و رفت و منم ادرین رو بوسیدم و گفت فعلا پیشی جون و رفتم??از زبان ادرین: استلا رفت و مرینت لپمو بوسید و گفت فعلا پیشی و رفت... من تغییر شکل دادم و پلگ گفت چرا اینجورین هر دو تا دوست دارن ولی تو فقط باید یکی رو انتخاب کنی برا همین کممبر از دختر بهتره چون اگه بین دو تاش گیر کنی هر دو تا رو می خوری ولی برا دخترا این طوری نیست من گفتم ممنون پلگفوسور گفت ممنون ولی من اصلا قیافم به پروفوسورا نمی خوره من گفتم بس می کنی و رفتیم خونه.(نکته تو اکثر داستانای لیدی باگ تو تستچی رفتن به مسافرت برای معجزه اسا ها و منم می خوام ببرمشون)از زبان گابریل:من اومد بالا و خیلی ناراحت بودم چون دوباره شکست خورده بودم و به بالا که رسیدم ناتالی گفت قربان این خبر رو ببینین(یه نکته دیگه چون تو قسمت نیویورک لیدی باگ معجزه اسا ی عقاب بود من همونو استفاده می کنم) من فیلمی رو دیدم که نشون می داد در نیویورک(ببخشید جای بهتری به ذهنم نرسید) یک گردنبند قدیمی پیدا شده و من به ناتالی گفتم ناتالی ما باید بریم به نیویورک ولی تو بری بهتره من باید بمونم و ناتالی گفت بله قربان و رفت که به ادرین ما جرا رو توضیح بده...از زبان ادرین
ناتالی اومد به اتاقم و گفت من چند روزی برای انجام یه کاری می رم به نیویورک و من خوشحال از اینکه پدرم تا چند روز دیگه مایورایی نداره که کمکش کنه گفتم باشه موفق باشی و اون رفت بیرون و یکهو پلگ گفت چییی لیری؟(لیری اسم کوامی عقابه) من گفتم چی شده و اون گفت معجزه اسای عقاب... اون توی نیویورکه و احتمال زیاد به رفتن ناتالی مربوطه و من گفتم الان و یه تماس تصویری با استلا و مرینت بر قرار کردم و موضوع رو بهشون توضیح دادم و استلا گفت اگه مشکلی بود می تونیم با اتاق زمان من به اونجا بریم و نه مشکلی پیش میاد و نه کسی شک می کنه
ببخشید دستم خورد قبلی رفت ادامه: و نه کسی شک می کنه و ما قبول کردیم. از زبان استلا: ادریت به ما در باره معجزه گر عقاب گفت و من گفتم خب لونا باید اماده باشیم و اون گفت بیخیال استلا هنوز خبری نشده و (دیدین تو بعضی فیلم ها صفحه رو سه قسمت یا دو قسمت می کنن دو یا سه جا رو همزمان نشون می دم خب شما هم الان فرض کنید که این جوری شده و استلا مرینت و ادرین می گن وقت روشن کردن هشدار اکوماست و بعد لونا تیکی و پلگ(دوباره همون سه قسمت) می پرسن چرا (دوباره صفحه یه قسمتی میشه و میره رو استلا)چون که هاک ماث حواس ما رو پرت می کنه که متوجه نقشه ی اون نشیم پس اگه اکومایی اومد اول خنثاش می کنیم و بعد سریع می ریم نیویورک و اگه دوباره دشمنی بوجود اورد سریع برمی گردیم و اگه تیکی و پلگ نیاز به غذا داشتن تو اتاق زمان من می تونیم این کارو بکنیم(ببخشید یه چیز مهم یادتونه گفتم که این کوامی قویترینه خوب این تنها کوامی دنیاست که بعد از استفاده از قدرتاش تغییر شکل نمی ده البته قهرمانای بزرگ سال مثل مثلا هاک ماث و مایورا و خود لیدی باگ و کت نوار بزرگ سال هم نمی شن ولی استلا با کوامی پونی می تونه در سن نوجوانیش هم همین طوری باشه) و لونا قبول کرد
چند روز بعد گابریل: ناتالی کجا هستی؟ ناتالی: در موزه هستم و منتظرم که نگهبان ها برن و گابریل گفت خوبه و رفت پایین و گفت نورو دارک وینگز رایز! و یه اکوما درست کرد و گفت برو اکوما ی کوچولو پرواز کن و یه ادم نا امید پیدا کن و یک شرور جدید بو جود امد و هشدار اکومای گوشی های استلا و ادرین و مرینت صدا داد و اونا تغییر شکل دادن و شرور رو شکست دادن و بلا فاصله به نیویورک رفتن و در اونجا از زبان مرینت:
ما به دور و بر نگا کردیم ولی نه مایورا رو دیدیم و نه ناتالی و من یکهو گفتم بچه ها اون ناتالی نیست؟ و یک زنی رو دیدیم که معلوم بود با معجزه اسای عقاب تغییر شکل داده اون سه تا پر کنترل کننده رو به طرف ما پرت کرد و ...........
تمام شد ببخشید بازم که جای بحرانی تموم کردم و بای بای
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
از نظر من لوکا با مرینت استلا با آدرین و نینو و آلیا با هم باشند بهتره
همه ما تو کارتون اصلیش منتظریم مرینت و آدرین به هم برسن بعد تو میخوای اینجا آدرین رو به یکی دیگه برسونی یعنی اگه اینکار رو بکنی من یکی میرم
واایی تورو خدا مردم بس جواب دادم خواهشا قبل از نظر دادن نظرای بقیه رو هم بخونین من گفتم باشه پشیمون شدم استلا با لوکا و مرینتم با ادرین و دیگه هر کی اعتراض کنه جوابشو نمی دن
بهتره مرینت و ادری باهم باشن استلا و لو کا هم باهم باشن
حتما همین کارو می کنم
با مرینت باشه حتما ممنون چون اگر با استلا باشه دیگه مثلا خیلی از طرفداران تو میروند و داستانت مسخره میشه
اوکی
لطفا کاری کن ادرین، مرینت رو انتخاب کنه
مرینت با ادرین فهمیدی همه به عشق این میان کمیک میخونن???
از استلا متنفرم
نه لطفا لوکا رو نیار و بزار مرینت با ادرین باشه