خب داستان در مورد میراولس هست
مرینت : میخواستم برم مدرسه که یهو آدرین و آلیا رو دیدم که داشتن یه چیزی میدادن به هم میخواستم برم سلام کنم که دیدم یهو یکی دستشو گذاشت جلو دهنم و سوار ماشینم کرد فکنم چند دقیقه بیهوش و تو بیهوش صدای یک آشنا رو شنیدم که میگفت مرینت آروم باش
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)