
من امدم دلت خواست اومدم💜 شلام پرنده های قشنگم 💜
از زبان لی مین هو:اون....اون...جونگهیون بود😡₩هیسسسس اگه بخوای داد بزنین ادمام میان اینجا و هز چی دیدین از چشم خودتون دیدین😏#تو..تو÷عوضی تو خیلی....#شما ها دخالت نکنین بچه ها₩هیسسسس ساکت باشین تا حرفمو بزنم#تو ساکت شو تو از کی تا حالا ادم داری واسه خودت😏₩همینه دیگه اون دهنتو ببند تا حرف بزنم😏اومده بودم ببینم حال کای چطوره حالا نمی خواد جواب بدی🙄از این به بعد من فقط با یونگ کار ندارم با اعضای بی تی اس هم کار دارم😏بهتره از این به بعد به من بگین هیتر😏از این به بعد خیلی همدیگه رو میبینیم و دیگه دلتون واسم تنگ نمیشه😎حال کای چطوره#اقای کای😂حالش خوبه😏تو به چه اجازه ای سر یونگ چنین بلایی اوردی تو......₩بای
از زبان کوک:÷چرا هیچ کاری نکردی حالا اون یه حرفی زد تو چرا باور کردی💔🥀😡#کوک تو جونگهیون رو نمیشناسی من مطمئنم که اون با هیترا هم دسته نمی تونم همین جوری یک کاری کنم که(با داد)میفهمی😡(یادم نمیاد برایدکتر علامت گذاشته بودم یا نه ولی حالا الن این باشه علمت دکتر")"اروم اینجا بیمارستانه🙂و می خواستم یگم اقای کای بهوش اومدن× ببخشید ممنون🙂🥀💔÷😏اقای کای یه بلایی سرش بیارم که...♡کوک اینجا بیمارستانه😐÷باشه حالا نمیشه یکدونه مشت بزنم تو صورتش♡کوک😐÷باشه به دستش♡فرزندم بیا بریم بهت شیرموز بدم÷حداقل یکدونه بزنم تو صورتش♡شیر موز😐÷تو پاش♡دو تا شیر موز😐😐÷نفرینش کنم♡سه تا شیر موز😐😐😐÷فوش بدم بهش♡ده تا شیر موز😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐÷اممم باشه وولی یونگ♡اون هیچ چیش نمیشه بیا بریم فقط تا نکشتمت😐😑÷باشه هیونگ😐😑
از زبان نامجون:کوک رفت🙂به هیونگ گفتم با کوک بره که من برم پیش دکتر چون میدونستم یه چیزی رو داره پنهان میکنه🥀💔◇😂😂😂وای خدا کوک🤣🤣🤣☆😂کوک هنوز بچس🤣🤣🤣=🤣🤣کی می خواد بزرگ بشه خدا میدونه😂¤به جای خنده من میگم بیاین بریم کای رو از تخت بندازیم پایین خودم بخوابم😴😴=شوگااا😐¤باشه😴😴=بچه ها بیاین بریم کای رو ببینیم همه باهم به جز نامجون:باشه ×بچه ها من میرم پیش دکتر باهام کار داره🥀 بچه ها:باشه🙂😅 از زبان جیمین:خوب بریم پیش کای وارد اتاقش شدیم☆سلام اقای کای خوب هستین'🙄برین بیرون☆دکتر گفتن شما مرخصین بفرمایید بفرمایید پایین بریم خونه ی من و اعضا یه پزیرایی خوب ازتون بکنیم😏😎'نه نه لازم نیست=افرین بچه خوب بیا پایین از زبان جیهوپ:کای رو گرفتیم و بردیم خونه و به نامجون هم گفتیم🙂💔
از زبان نامجون:رفتم پشت در اتاق دکتر در زدم"بفرمایید×سلام اقای دکتر"سلام کاری داشتید؟"اقای دکتر من نامجون عضو بی تی اس هستم و اون دختری که میبینید روی تخت خواهر منه داستانش طولانیه ولی خواهر منه😢💔اقای دکتر شما چیزی رو دارین پنهون میکنین؟"اقی نامجون من میدونستم همه چی رو میدونستم پدرتون بهم گفت🙂راستشو بخواین دو خبر دارم یکی خوب یکی بد کدوم رو اول بگم؟×بد رو بگین"اینکه خواهرتون وقتی بهوش اومد ناراحت عصبانیت و نگران و استرس براشون بد هستش وقتی این اتفاق بیافته یا سرشون یا قلبشون درد میگیره و خبر خوب که می خوایتم بیام بهتون بگم خواهرتون بهوش اومده و دلره لباس هاشو عوض میکنه و مرخص هستش×این چطور ممکنه شما گفتین"میدونم واسه منم باورش سخته و من به ایشون گفتم نباید مرخص بشین ولی ایشون اصرار کردن و منم گفتم هر اتفاقی افتاد به من ربطی نداره🙄😊×باشه😢من مواظبشم و نمیزارم هیچ اتفاقی بیافته خداحافظ😀😢"خداحافظ😊❤
از زبان لی مین هو:وقتی نامجون رفت ما هم رفتیم پیش یونگ#سلام یونگ لباساتو عوض کردی+اره کردم😊#یونگ تو نباید مرخص بشی چرا اصرار میکنی+چون اینجا حس خوبی ندارم خواهش میکنم بابایی تو یه چیزی بگو٪باشه ولی باید مواظب خودت باشی+چشم×یونگ(بقلش کرد)+داداشی اروم من هنوز کامل خوب نشدم×اها ببخشید😂❤÷یونگ یونگ اخجون ع....+جان😐💔÷هیچی😐+نه داشتی یه چی میگفتی😐÷نه بابا چی بگم😐+کوک تو داشتی...×خب بریم دیگه😐🙄+باشه ولی من بیخیالت نمیشم😐÷شیر موز میخوری😀+اره بریم بخوریم😆😆×صبر کنین نه لازم نیست اخرین باری که تنهاتون گداشتم رو یادم نمیره بریم شهر بازی من الان به اعضا هم زنگ میزنم🥴😂 یونگ و کوک با هم:باشه🙄😐♡وای خدا اونجا رو من میرم یه دست ظرف بگیرم با قابلمه😆+😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣٪بچه ها من و لی مین هو نمیایم کلر داریم مواظب خودتون باشین فقط😀😊 همه با هم:چشم😂😂😀÷نامجون من و یونگ هم همین جا ها قدم میزنیم قول میدم اتفاقی نیافته×باشه😂
از زبان نامجون:خیلی خوشحال بودم ولی می خواستم یه جوری صدام ناراحت باشه امممم اها×کوک کوک وایسا یه لحظه😀÷جان×بزن زیر گوشم😀÷حالت خوبه نامجون😐+نه حالش خوب نیست😐×نه به خاطر اینکه می خاام بزنی زیر گوشم ولی محکم بزنی تا گریه در بیاد بعد وقتی به بچه ها زنگ زدم فکر کنن اتفاق بدی افتاده😀😐+و اون اتفاق بد هم این باشه که من مردم😐×اممم.....اره+دستت درد نکن🥴÷باشه ولی دردت نمیاد😐بعدا فوش بهم ندیا×نه بابا مگه....( زد زیر گوشش)×بیشعور این چه طرز زدت زیر گوشه چرا انقدر محکم زدی😭😭😭😭÷خودت گفتی😐مگه نگفتم بهم فوش نده×اها راست میگی خودم گفتم😭😭😭😭+🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣واییییییییییی🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣دسشویی دارم😐🥴💔÷چی🥴💔+الانه که شلوارمو خیس کنم😐💔÷وای بدو بدو🥴💔از زبان نامجون:کوک یونگ رو برد دسشویی😭😭وایی درد میکنه بهتره به جیمین زنگ برنم(مکالمه جیمین و نامجون)☆الو...×سلام جیمین😭😭😭😭😭😭😭😭😭🥴🥴🥴☆الو نامجون چیزی شده چرا گریه میکنی واسه یونگ اتفاقی افتاده؟×یونگ....یونگ...😭😭😭☆یونگ چی؟🥴💔×بهوش اومده و حالش خوبه و ما الان بیرون بیمارستانیم😐😂😭☆..........×جیمین😐☆(اروم میگه)پس چرا داری گریه میکنی×چون که به کوک گفتم بزنه زیر گوشم تا دردم بگیره بعد به تو زنگ بزنم و اذیتت کنم😂🥴💔☆(با داد)اخه تو مرض دارییییییی🥴×تو شلوارت مگس داری😂😂حالا بیخیال می خواستم بگم به بچه ها بگو بریم شهر بازی ☆کای رو چیکار کنیم×امممم بزار به بابا زنگ بزنم ببینم چی میگه☆باشه ولی من با تو و اون کوک کار دارم🥴💔😐×باشه بای😂☆بای😐💔
از زبان کوک:یونگ رو بردم دسشویی و منتظرش موندم😐💔بیچاره نیم ساعت تو دسشویی بود😂+خوب بریم😐÷بریم😂😂😂÷ یونگ+ها÷😂😂رنگ مورد علاقت چه رنگیه💜+بنفش💜😐÷بایست کدوم از اعضا هستش😀+هیچکدوم÷یعنی چی+من همشون رو به یه اندازه دوست دارم÷ولی......×بچه ها بیاین بریم+نامجون×جان+من یه دوست داشتم به اسم.....×لنا+تو از کجا میدونی×بیچاره وقتی فهمید کلی گریه کرد پیش بچه هاست+اها(رفتن پیش جین)×هیونگ داری چی.....÷یا خدا چه خبر هیونگ♡چیه بابا هیچی نگرفتم که فقط ۱۰ دست بشقاب و ۵ تا قابلمه و......×باشه باشه بیا بریم♡بریم+😭😭😭 همه با هم:چیشده😨😨
تمام😄🤭 سعی کردم حساس تموم نکنم😂 شاید بخوام پایانشو غمگین تموم کنم😁 چالش:پایانش غمگین باشه یا شاد؟💔💜❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ببخشید یه چند روزی سرم شلوغه شاید کم تست بزارم🥺💔
شااددددد
چش😛❤
داستانت خیلیییی عالی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
مسی❤
چش❤
ج.چ= فرقی نداره فقط زود تر تموم بشه 😐
😐😐نوموخوام😐😐😂
غمگین نباشه لطفاً🥺🥺
ولی سرِ قابلمه های جین خیلی خندیدم🤣🤣
تنکس❤️❤️
باشع😂دقیقا منم وقتی داشتم می نوشتم خندیدم😂