سلام دوستای خوبی که دنبالم میکنید?بازم بابت نظراتتون ممنون? بازم نظر بدید حتما هم بگید دوس دارید داستان چطوری باشه تا از نظراتتون استفاده کنم ممنونم ?
از زبان مرینت ولی دیگه دیر شده? بود بعد یویوم رو به طرف میله ی یه تابلو پرت کردم و خودم رو نجات دادم? بعد کت نوارم بایویو پیش خودم گشیدم گفت ممنون بانوی من?بهش گفتم مبارزه باهاشون فایده نداره باید به دنبال راه حل دیگه ای بگردیم بعد گفتم افسونگر خوشانسییی بعد یه چراغ قوه طرح کفشدوزک تو دستم افتاد بعد یع دفعه صدای جیغی شنیدم صدای کلویی بود که سایه ها داشتن دنبالش میرفتن بعد یویوم رو به سمتش انداختم و اونو گرفتم و با تمام سرعت دویدم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
قشنگ بود ولی در قسمتی که از لاکی چارم(افسون خوش شانسی) استفاده کرد، خیلی زود بود، چون هنوز نمیدونست آکوما کجاست، حریفش قدرتش چیه و ...
دیگه تست نمیسازی؟؟؟؟؟؟؟??
چرا قسمت بعدی رو نمیزاری ؟؟???
زود تر بعدی رو بزار. ??? داستانت محشره اگه زود تر بزاری طرفدار ها زیاد میشن ??
چرا بعدی رو نمیزاری?؟؟؟؟ داستانت خیلی خوبه ???
بعدی رو بزار داشت باحال میشد و خیلی هم عالی هسته
جذابیتش داره کم میشه چون جاهای بد قطع میکنی
اصلاح بشه لطفا
عالیییییییی??????
عالی بود ادامه بده زود تر