11 اسلاید صحیح/غلط توسط: Yasna انتشار: 3 سال پیش 11 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام برید داستان رو بخونید امیدوارم خوشتون بیاد 💓
بیشتری ها میدونن ولی برای اون هایی که نمیدونن دارم میگم ت/ا مخفف اسم تو هستش یعنی شما باید به جای ت/ا اسم خودتون رو قرار بدین🙃💕
نکته : شما الان آمریکا هستید یعنی دوسالی میشه که آمریکا هستید
و اینکه من از این به بعد به جای ت/ا مینویسم تو
ساعت هفت صبح :
تو : ای خدا چرا آخه من باید این ساعت بیدار بشم🙄😭
خلاصه بعد از کلی غر زدن از تخت گرم و نرمم دل کندم و بلند شدم رفتم یه آب به دست و صورتم زدم مسواک زدم بعد اومدم کرم دست و صورتم رو زدم
رفتم یه آهنگ گذاشتم که بهم آرامش بده و بتونم راحت تر کار هام رو انجام بدم
من معمولا زیاد آرایش نمیکنم در حد یه رژلب و برق لب
ولی چون امروز اولین روز بود که میرفتم اونجا میخواستم خاص باشم پس یه رژ لب زرشکی زدم موهام رو شونه کردم و دمب اسبی سفت بالای سرم بستم یه نیم تنه و دامن مشکی پوشیدم
کیف مشکیم رو برداشتم و صندل مشکیم که پاشنه بلند بود رو پوشیدم و راه افتادم
عکس لباس و کیف و کفش رو گذاشتم
وقتی رسیدم اونجا بهم یه فرم دادن که پرش کنم
نشستم پرش کردم
وقتی فرم منو دیدن ردم کردن چون افسرده بودم (شما نمیدونستید آدم های افسرده رو رد میکنن) و همین باعث بیشتر شدن افسردگیم شد
نکته: شاید براتون سوال پیش بیاد مگه افسرده نبود چطور میخواست بره مدل بشه باید بگم که شما شش ماه بود که افسرده بودید گفتید شاید اگر یه کاری انجام بدید افسردگی تون برطرف بشه که ردتون کردن و افسردگی تون شدید تر شد
با ناراحتی اونجا رو ترک کردم سوار ماشینم شدم همینجوری که داشتم رانندگی میکردم اشک هام میومدم هی شدت گریه ام بیشتر و بیشتر شد برای اینکه تصادف نکنم زدم کنار یه خورده گریه کردم
شما یه سگ دارید اسمش کایلا هست وقتایی که حالتون زیاد خوب نیست اون توانایی این رو داره که حالتون رو بهتر کنه
و بالاخره رسیدم خونه خیلی خسته و ناراحت بودم تا در رو باز کردم احساس کردم یه چیزی داره پای من رو لیس میزنه نگاه کردم به پایین پام کایلا بودش آنقدر کیوت شده بود که ناراحتی رو کاملا فراموش کردم ، بغلش کردم و باهاش بازی کردم بعدش رفتم داخل اتاقم یه تیشرت شلوارک مشکی پوشیدم رژ لبم تقریبا پاک شده بود (چون گریه کرده بودی) ولی یه خورده مونده بود رفتم یه آب به دست و صورتم زدم اون یه ذره رژ هم پاک شد
بعدش رفتم به مایلا غذا و آب دادم حسابی تشنه بود به خاطر همین یه بار دیگه ظرف آبش رو پر کردم ساعت تقریبا نزدیک ۲ بعد از ظهر بود دیدم خیلی گشنمه رفتم برای خودم یه چیزی درست کردم و خوردم
حسابی چشمام میسوخت و خوابم میومد (برای اینکه گریه کرده بودی) کایلا رو گذاشتم داخل پارکش (اون پارک نه سگ ها یه پارک مخصوص آهنی دارن) کایلا ام خسته بود (چون وقتی اومدی باهاش بازی کردی)
منم رفتم تا کایلا بخوابه
یواشکی داشتم نگاهش میکردم (چون اگر میفهمید داری نگاش میکنی نمیخوابید) وقتی خوابش برد منم رفتم بخوابم ساعت شش غروب بود با صدای وق وق کایلا بیدار شدم
چون افسرده بودم یهو زدم زیر گریه کایلا ام حس کرد دارم گریه میکنم و به خاطر همین بیشتر وق زد منم صورتم رو شستم بعد رفتم پیش کایلا دیدم یکی از اسباب بازی هاش رو تیکه تیکه کرده😂🤦
به خاطر همین زدم زیر خنده و خب حالم بهتر شد با وجود شیطونی های اون حالم بهتر شد
کم کم ساعت داشت میشد ده
خودم شام خورده بودم ولی کایلا هنوز نه
چون کایلا باید ساعت یازده غذا میخورد
نشستم یه فیلم دیدم و کایلا رو هم آوردم بغلم و نوازشش کردم
فیلم تموم شد یه نگاهی به ساعت انداختم ساعت ساعت ده دقیقه به یازده بود رفتم غذای کایلا رو آماده کردم ظرف آبش رو پر کردم آوردم دادم بهش داشت میخورد
منم یه گوشه داشتم نگاهش میکردم وقتی اون میخورد من لذت میبردم
من اون رو توی دنیا بیشتر از هر کسی دوست دارم 🥺💓
غذاشو که خورد قلاده اش رو وصل کردم بردمش بیرون تا دستشویی کنه (کسایی که سگ دارن میدونن چه لذتی داره وقتی سگت رو میبری بیرون هم بچرخونیش هم دستشویی کنه😁💓)
هوا تاریک بود راستش یه خورده ترسیدم ولی یادم افتاد اون محله ای که من توش زندگی میکنم کاملا امن هست
کایلا رو بردم چرخوندمش دستشویی ام کرد برگشتیم خونه ، وقتی برگشتم ساعت ۲۰ دقیقه به دوازده بود
تصمیم گرفتم امشب کایلا رو بیارم پیش خودم بخوابونم
کایلا رو آوردم کنار خودم روی تخت هی سعی میکرد بره منم باید حواسم میبود نره چون اگر میرفت از روی تخت پرت میشد پایین به خاطر این که نره رفتم یه تخته آوردم گذاشتم کنار تخت
کایلا رو بغل کردم و خوابیدم
خب بچه ها این پارت تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد
حتما نظرتون رو در مورد داستانم بگید اگر انتقاد هم دارید بگید چون من ناراحت نمیشم و انتقاد های شما باعث بهتر شدن داستانم میشه🥺
و اگر پیشنهادی دارید بگید حتما اگر شد ازش استفاده میکنم💓
و اینکه نژاد سگ شما اشپیتزپامر هست
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
خوب بود .نژاد سگش رو هم تو اینترنت سرچ کردم ببینم چه جوریه دیدم خیلی ناز بود😍
فدات شم
ممنون که خوندی داستان رو
آره خودم از همین نژاد یه دونه دارم ولی باید بفروشمش حالا توی تست های بعد عکس سگم رو اگر خواستین میذارم
عالی بود به داستان منم سر بزن و کامنت بدح
فدات شم
ممنون که خوندی ❤️🥺
چشم حتما سر میزنم