
پارت بعدی بعد امتحانا مینویسم🤗💜
توی خیابون داشتم راه میرفتم به نا کجا آباد کسی نبود که من بتونم بهش اعتماد کنم حتی جیمین! حالا فقط منم اما الان من جی اونم اونا کاری کردن که من جی اون بشم فک کنم روح زیبا بودن بهتره روح زیبا دوستی نداشت به کسی اعتماد نمیکرد عاشق نمیشد... حالا باید چیکار کنم من میخوام کاری که پدرمادرم خواستن انجام بدن رو انجام بدم....همین بدون کمک بقیه هم میتونم اره....من میتونم اَه همین رو کم داشتم بارون! تموم صورتم با قطرات بارون پوشیده شده بود و این کاری میکرد که اشکام با قطرات مخلوط شه رفتم زیر درخت کنار خیابون از زمانی که به کره اومدم تا الان،دو ماهی میگذره دوماه تمام...دوماهی که منو کرد جی اون اما نمیدونم جی اون بتونه از پسش بر بیاد تا نه:\ گوشیم از توی جیبم ویبره میخورد وقتی از جیبم درش اوردم 28تماس بی پاسخ از تمام کسایی که دوسشون داشتم اما اونا به من پشت کردن توی همین حال بودم که فرمانده زنگ زد نخواستم جواب بدم چون فکر میکردم بچه ها چیزی بهش گفتن اما جواب دادم +جی اون...جی اون...همسرم فوت کرد اون داشت تموم حرفاش رو با گریه میزد +نگرانت بود...مراقب خودت باش عزیزم. حتی نفس کشیدن هم یادم رفته بود خاله ی عزیزم فوت کرد تنها زنی که بین اون همه مرد توی پادگان با من همراه بود
نشستم روی زمین...پاهام جونی برای ایستادن نداشتن سرمو لای پاهام بردم و شروع کردم به گریه کردن بعضی وقتا فقط گریه هست که میتونه آدم رو اروم کنه گریه هام شدت گرفت به قدری که به خاطرش سرم درد گرفت و چشمام سیاهی رفت دلم میخواست این آخرش باشه فقط دیگه نفس نکشم... منم برمچشمامو با حسرت اینکه دوباره توی این دنیام باز کردم همون جایی بودم که دیشب بودم اما با این تفاوت که لباسام خشک شده بودن من مثل کارتون خواب ها یه شب کاملو بیرون بودم نه..انگار منم خوش شانسم که هنوز کسی مزاحمم نشده بلند شدم و یه دست به سرو روم کشیدم و دوباره توی خیابون ها مشغول راه رفتم گوشیم224پیام و149 تماس از دست رفته داشت اما دیگه نمیخواستم هیچ کدومشون رو ببینم الان تنها کاری که باید بکنم اینه من باید جکسون رو پیدا کنم تنهایی هم از پسش بر میام و حالا فقط باید جکسون رو پیدا کنم..همین! تموم شهرو گشتم توی دو روز با آدم های مست،قمارباز،متجاوزگر،دزد،خلافکار،آدمربا و... حرف زدم البته خیلیاشون پایان گفتتو گوی خوبی نداشتن و بلاخره تونستم جای اون عوضی رو پیدا کنم اون دو روز رو توی یه مسافرخونه ی قدیمی گذروندم. و الان میرم که کاری که باید توی این سه ماهی که اومدم به کره انجام میدادم رو انجام بدم یه جایی شبیه یه کاخ بود البته از اون وحشتناک هاش اما من نمیترسم..یعنی نباید بترسم رفتم داخل و اون عوضی که حالا چهرش یادم میاد،رو دیدم -پس عروس من تویی؟ *.... -تویی که پسرمو کشتی؟ *.... -تویی که تنها پسرمو ازم گرفتی؟ *.... -نه..چیز بدی هم نیستی...بدن خوب..صورت خوب...دستای خوب..
*خفه شو -وای من عاشقت شدم..عجب صدایی دختر...چرا تو نرفتی خواننده شی؟ها! *پروژه ی سوهو شی کجاست؟ -پروژه!؟تو چیکار پروژه داری بچه..تو از حالا به بعد مال من میشی...البته فک کنم از امشب *پروژه رو ازت میگیرم..میکشمت..تو و اینجا رو آتیش میزنم...و تمام -خیلی به خودت مغرور نشو..نه مغرور شو نه حس قهرمانا رو داشته باش...فک میکنی میتونی منو شکست بدی؟! *اره دقیقا همین فکرو میکنم -یه سوال..اون پروژه نیمه کارس برا چی اونو میخوای؟اصلا تو از کجا میدونی هاا؟ *اون پروژه مال پدر منه -پدر!؟؟سوهو!؟؟ *درسته -تو..تو..تو جی اونی؟؟؟ *اره درسته من جی اونم همون دختری که تو پدرشو..مادرشو..برادرشو ازش گرفتی...همون -تو..زنده ...ای...تو واقعا...جی اون..هس..هستی؟؟ *چیه..عذاب وجدان گرفتی؟اره من جی اونم اونی که تو لعنتی تموم زندگیش رو نابود کردی...چرا..برادرمو کشتی هااا...چرا(با داد) -اشتباه نکن...تو برادرتو کشتی منم عذاب وجدان ندارم...فقط از دیدن دخترم اونم بعد از 15سال..فقط خوشحالم..همین *چ..چی؟میفهمی داری چی میگی!؟؟
درگیر حرفای جکسون بودم اما با ضربه ای که به سرم خورد دیگه هیچ چیزی رو احساس نکردم به جز سیاهی! +هی عوضی چه غلطی کردی(با داد)(جکسون) -خودتون گفتید آقا +جی اون...جی اون...آه بریم به دکتر شخصیم بگید بیاد...سریع(با داد)(جکسون) . . . (دو روز بعد) چشمامو دوباره باز کردم،روی تخت بودم،توی یه اتاق خیلی شیک،میخواستم بلند شم که دستم بسته بود با دستبند دستم به تخت بسته شده بود *هی...کسی اونجا نیست؟(باداد) کسی نبود تلاشم برای آزاد کردن دستم بی فایده بود سرم پانسمان بود من آخرین بار پیش جکسون بودم اره...فک کنم کار خودش باشه! دوباره شروع کردم به داد زدن تا بلاخره در اتاق باز شد با چیزی که دیدم،دنیا رو سرم خراب شد جکسون بود...جیمینم همراش بود اما جیمین تموم بدنش خون بود نای ایستادن نداشت و به محض وارد شدن توی اتاق افتاد زمین اشکام آروم آروم میریختن و با صحنه ای که جلوی چشمام نمایان بود زبونم بند اومده بود +این پسرو میشناسی دخترم؟(جکسون) *هی عوضی به من نگو دخترم..جیمینو ول کن 😭 +تو دخترمی،تو دختر منی،نه سوهو،متوجه شدی!؟ با پوزخندی همراه با اشکای جاریم گفتم *قرار بود عروست بشم،نه ببخشید زیر خواب...حالا شدم..دخترت؟😏 +اوه ببخشید اون موقع نمیدونستم تو دختر منی *میفهمی چی میگی(با داد) +اره تو دختر من و همسرمی اما چون توی دو سالگی مادرت فوت کرد...همسر سوهو یعنی همسر برادرم گفت که تو رو بزرگ میکنه چون بزرگ کردن یه دختر برای یه مرد مثل من سخته...برادرت جیمین نیست بلکه پسر منه،متوجه شدی؟ جیمین فقط پسر عموته،همین و اینکه این پسری که اینجاست،پسر سوهو هست،پسر برادر من *چ...چی؟!!
*این سوجونه دوست جیمین تو داری چی میگی من پسرت رو کشتم...برادر خودمو؟!!! +میدونم باور چنین ماجرای پیچیده ای برات سخته من میرم فردا میام...میدم برات غذا بیارن،دکترم میاد زخمتو پانسمان کنه *میشه ....جیمین اینجا باشه +پس شایعه ها درسته...نترس دیگه کاری باهاش ندارم..هر چی باشه پسر برادر خودمه،نمیکشمش و رفت *ن..نرو هق و شروع کردم گریه کردن حین گریه داشتم ماجرا رو برای خودم تحلیل میکردم از توی پنجره دیگه ماه پیدا شده بود و به این معنی بود که شب شده بعد از غذایی که اوردن و عوض کردن پانسمان سرم دوباره تو اتاق تنها شدم اما دیگه گریه نکردم...فقط سعی کردم بفهمم چه اتفاقی افتاده
امیدوارم خوشتون بیاد🤗💛😚💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آجی به تستام سر بزن لایک کن کامنت هم بزار💚
عالی آجی راستی برو به تستام سر بزنم 💙
تروخدا حمایتم کن زیاد حمایت نمی شم🥺🥺
لعنتی به چوخ رفتم با داستانت
🤣💛
اگه فصل دوم دا ستان پس قسمت های اول فصل دوم کجاست یا قسمت های پایانی فصل اول
ننگا فصل اول فقط نوشته روح زیبا پارت فلانی فصل اول فقط ۱۰ قسمته حالا یکم بهم ریختن با اعداد پیدا کن تا ۱۰ که خوندی فصل دوم نوشته روح زیبا پارت فلانی فصل دوم فهمیدی
چی متوجه نشدم
سلام ببخشید یک سوال داشتم
این داستان چه ربطی باداستان روح زیبا دارن
چون الان باید پارت ۱۱ ش میومد
این همون دوستانه فقط دختره فهمید که قبل مرگش اسمش چی بوده و الان جسمش دوباره داره بر میگرده
و فصل دومه
مغزم رگ به رگ شد😶😐
عالی💜💙👏🏻
واییی ممنون🤣
عالی بود من تازه با داستانت آشنا شدم 🤝🤝 وقتی خوندمش عاشق شدم و امروز کل داستانت رو خوندم 🐱🐱آخرش یکم پیچیده بود ولی انقدر خوندم فهمیدم .......... در کل عالی بود👍🏻👍🏻🖐🏻🖐🏻🖐🏻💃💃😍😍🎊🎊🤩🥰
خوشحالم که خوشت اومده😄💜💜
عالی بود 😂😂😂😀😀😀😐😐😐برگام
ممنون😄💜
و باز هم برگانم😐واقعا چقدر پیچیدس ولی هنوز رو حرفم هستم با این پیچیدگیش که باید دو بار بخونم تا کامل درکش کنم بازم فوقالعادس واقعا قشنگ نوشته شده نمیدونم واقعا چی باید بگم خیلی جالبه بی نظیر👌🏻بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم😍
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
واییی ذوققم 💜💜💜💛😘