عشق جیمین در کنسرت پارت ۳

سلام بچه ها قبل از اینکه داستانو بخونید بگم که میخوام یه فیک هم از کوک بنویسم نظرتون چیه؟ توی کامنت ها بگید. خب برید دیگههههه مهمهههه

سلامممم اول بالا رو بخونید به شدت مهمه آنچه گذشت: ا/ت حافظشو از دست داد بعدم درست شد یادتون اومد؟😐🤣 آخرش جین داد میزنه: آرنیلاااا😱😱😱... خب بریم ادامش🏃‍♀️🏃‍♀️ ۱ و ۲ و ۳ مسابقه‌ی محله😂😂 خب شوخی بسه جدی جدی دیگه بریم داستان😐😂❤

من و جیمین سریع رفتیم توی اتاق. جین: آرنیلا... اون... اون... همین دو دقیقه پیش اینجا بود... من: ای بابا یه جوری گفتی ترسیدم😐😐 خب رفته دستشویی. جیمین: عذر میخوام ولی کسی توی دستشویی نیست😐 من: 😐 خب رفته حمام😐 جیمین: کسی توی حمام نیست😐 یه دفعه گوشی جیمین زنگ میخوره. ( + جیمین _ اون یارو😂 ) + الو؟ _ سلام آقای کیم سوکجین؟ + خیر من دوستشون هستم. _ اون پیشته؟ + آره _ خوب همونطور که میدونید من آرنیلا رو دزدیدم. جیمین گوشی رو میذاره روی بلندگو. + الان ما چیکار کنیم؟ _ ا/ت رو به ما تحویل بدید. جیمین: چی؟ من اینکارو نمیکنم؟ من: میکنی. + تا کِی وقت داریم؟ _ تا فردا ساعت ۶ عصر + باشه ، خدافظ _ خدافظ. جین: حالا قراره چیکار کنیم؟ جیمین: من ا/ت رو تحویل نمیدم. یه کار دیگه بکنیم. من: من نمیدونم اونا با من چه مشکلی دارن ولی اجازه من دست خودمه😒

جیمین: ا/ت الان وقت این حرفا نیست. اون مال وقتیه که دوست پسر نداشتی. من: دوستم خیلی مهم تره جیمین. جیمین: برای من تو مهم تری. جین: اهم... جیمین: البته داریم فکر میکنیم که آرنیلا رو چیکار کنیم ا/ت پس ساکت باش و اعصابمو خرد نکن. من: ساکت نمیشم. جیمین: واقعا آدم لجبازی هستی🙄. من: همینه که هست. آرنیلا مهم تره من میرم اونجا و آرنیلا برمیگرده هر اتفاقی هم بخواد برای من بیفته مهم نیست. جین: جیمینننن امروز کنسرت داریمممم. جیمین: چه آهنگی؟ جین: فیکی لاو جیمین: اون که مال خیلی وقت پیشه😐 جین: نمد پی دی نیم گفت😐 ( نویسنده: چرا پی‌دی‌نیمو وارد داستان میکنید؟😐 جیمین: بمن چه نویسنده تویی😐 من: عه منم؟ یاعععع باشه تو برو به کارت برس. خدافظ. جیمین: نویسندتون یه تختش کمه بچه ها به دل نگیرید😐 ) جیمین: باشه بعدش برای آرنیلا یه کاری میکنیم. جین: باشه. من: ولی من همین الان میرم. جیمین با داد: تو هیچ جا نمیری. فقط به عنوان یه تماشاچی میای کنسرت تا ببینیم بعدش چه خاکی تو سرمون کنیم. ( خاک تو سرت نریز موهات خراب میشه. جین: عه داستانو خراب نکن بذار بخونن😐😐 من: متاسفم واقعا. شما قدر منو نمیدونید😂 ) ا/ت: من با تو هیچ جا نمیام. تصور کن از اول چیزی بین ما نبوده. منم الان از اینجا میرم. جیمین: وای ا/ت دیگه داری دیوونم میکنی ( آرام باش فرزندم😂 ) برو سوار ماشین شو و برای اینکه اتفاق بدتری نیفته هیچی نگو.

از زبان ا/ت: به حرف جیمین گوش نکردم و داد زدم من از اینجا میرم و تو هم هیچ کاری نمیتونی بکنی. بعد از دعوا از اونجا رفتم. داشتم توی خیابون قدم میزدم و هزار تا موضوع مختلف ذهنمو مشغول کرده بود. ادامه از زبان جیمین: بعد از رفتن،ا/ت حالم اصلا خوب نبود. اما مجبور بودیم بریم کنسرت. کنسرت رو اجرا کردیم. بعد از اون با جین و کوک کل شهر رو گشتیم اما ا/ت رو پیدا نکردیم. وسطای راه یه دختر رو دیدیم که افتاده یه گوشه و بیهوش شده. پیاده شدیم و رفتیم پیشش اون.... اون آرنیلا بود. جین آرنیلا رو بغل کرد و آوردش توی ماشین. چند دقیقه بعد آرنیلا بهوش اومد. جین: حالت خوبه. آرنیلا: من خوبم. ا/ت کجاست؟ جیمین: راستش... راستش ما نمیدونیم. تو تا الان کجا بودی؟ آرنیلا: اونا منو آوردن اینجا و بیهوشم کردن. هیچ چیزی هم بهم نگفتن و خودشون رفتن. جین: یعنی... یعنی اونا اصلا آرنیلا رو نگرفتن فقط ا/ت رو میخواستن. جیمین: اینا همش تقصیر من بود ( تقصیر تو نبود خودش انقد لجباز بود رفت از خونه😐 اصن به من چه بشین فیلمتو بازی کن ) جین: آرنیلا آدرس اونجا رو نداری؟ آرنیلا: من هیچی نمیدونم. فقط میدونم که... که وااااایییییی یه سوسک رو لباسمهههههههه.

کوک:😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. آرنیلا: نخندیدددددد جینننننن بیا اینو برداررررررر. بالدارههههههه. ایییییییی جین: چرا جیغ میزنی ترسیدم😐 سویکه هیولا نیست که بیا کشتمش😐 آرنیلا: ایش ، داشتم میگفتم فقط توی راه یه حرفایی ازشون شنیدم. میگفتن... درست یادم نمیادا من تقریبا بیهوش بودم. ولی شنیدم که گفتن بعدم از کشور خارج میشیم. جیمین: چ... چی؟؟؟ پس باید زود تر پیداشون کنم. جین: خب فکر نکنم امشب بتونیم پیداشون کنیم. آرنیلا: جیمین نمیخوام اذیتت کنم ولی اگه امشب پیداشون نکنیم اونا ا/ت رو میکشن. یه دفعه جیمین دستش شل میشه و چند بار دور خودش میچرخه و به دیوار میخوره اما چیز خاصی نمیشه. جیمین دستشو میذاره روی سرش و هیچی نمیگه. کوک: ام... جیمین فکر کنم بهتره من رانندگی کنم تو حالت خوب نیست. آرنیلا: آ... آره آره بهتره کوک رانندکی کنه. جیمین: خیلی خب... خیلی خب کوک بیا جلو من میرم عقب. کوک: اومدم. اونا جاهاشونو با هم عوض میکنن و کوک تقریبا همه جا رو دور زد اما اثری از ا/ت نبود. یه دفعه گوشی جیمین زنگ میخوره. جیمین: کوک بزن کنار ا/ت داره زنگ میزنه.

الو؟ ریانگی: سلام جیمین: ت... تو ریانگی هستی؟؟؟ ( + جیمین £ ریانگی ) £ آره من ریانگی هستم. مین هاون هم اینجاست. ا/ت هم اینجاست. + گوشی رو بده به ا/ت £ نمیدم بهترین راه اینه که از ا/ت جدا بشی بذاری برگرده پیش مین هاون و خودت بیای پیش من😌 + مگه اینکه تو خواب ببینی £ خودت خواستی + الو.... الوووو جین: قطع کرد؟ جیمین: نه ولی حرف نمیزنه £ جیمین قطع نکن و فقط گوش کن. + منتظرم ولی... این... این صدای جیغ ا/ت هست😱 زود گوشی بده به ا/تتتتتت زود باااااشششششش اگه یه تار مو ازش کم بشه حسابتونو میرسممممم. یه دفعه صدای شلیک گلوله میاد و تلفن قطع میشه... جین: جیمین... جیمین چی شد؟؟؟ جیمین: صدای... صدای.... کوک: نصف جونمون کردی بگو دیگهههه جیمین: صدای شلیک گلوله اومد😨 و... بعد از اون صدای ا/ت دیگه نیومد

تمومیییید امروز شنبه ۱ خرداد هست😁 دوشنبه امتحان ریاضی دارم بعد کلا مدرسم تمومه راحت میشم زود زود براتون ادامشو میذارممم😍😍 بابایییی❤💟