سلام من باز اومدم یکی از کسانی که کامنت گذاشت سارینا خانم بود ممنونم بریم سراغ داستانمون ?????????????
قلم تند تند میزد از دیشب و اون اتفاقی افتاده بود تا حالا یک لحظه هم حالم خوب نبود بلند شدم و ربحونه خوردم رفتم تو اتاق خودم لباسای سورمه ایمو با کش سفید پوشیدم رفتم تو اتاق مامان نبود، رفته بو کافی شاپ روی میز ارایشش یک قاب عکس بود
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
پاسخ نامه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
میگم چرا اونایی ک داستاناشون جز داستانای خوب تستچی ان انقد دیر ب دیر و کم میزارن انصافا یکی بم بگ اینو مث داستان خودت الان ی ماهه نذاشتی
خیلی عالی بود لطفا قسمت بعدی رو بزار?????????
قشنگ بود
الان یک هفته هسته که این داستان رو گزاشتی چرا بعدی رو نمیزاری
داستانت خیلی خوبه ولی چرا انقدر کم مینویسی و دیر به دیر ؟
بعدی رو کی میزاری
عالی هست بعدی رو بزار
میگما چرا قسمت بعدی رو نمیزاری
الانه نه دیگه حوصلم سر بره نمیخوای قسمت بعدی رو بزاری؟
بد بختپسرا گوشاشون میترکه داستان محشره واقعا خوبه پارت بعد رو زود بزار
اسم منم میخونی ستایش هستم:)) داستانت حرف نداره منتظر بقیشم :)))