حرفی ندارم😐💔
امکان داره که یک خرس باشه صدای پا نزدیک تر شد توی تاریکی هیچ چیزی دید نمی شد یه نگاهی به گلوریا انداختم دیدم انگار نه انگار داره غذاشو می خوره و هیچ ترسی نداره خب حق داره اگه منم مثل اون تکافانداو و کاراته بلد بودم هیچ ترسی نداشتم ولی کنجکاو بودم بدونم اون چه موجودیه رو به گلوریا گفتم : گلوریا این دیگه چیه که میاد طرف ما ؟؟ سایه ها به دوتا تقسیم شد و نزدیکتر اومد خداروشکر مشخص شد که دوتا ادمه چون سایه ها اینطوری بودند ولی مشخص نبود که کبا بودند نزدیکتر و نزدیکتر شدند می شد حدث زدم که دخترن دیگه فقط یک قدم ما ازون ها فاصله داشتیم ولی صورت های همدیگر رو نمیدیم داد زدم شما ها کی هستید یکی از دختر ها با تعجب اومد سمت من هنوز هم صورتش معلوم نبود گفت : الیس ؟،،، الیس این تویی ؟!.....
- جو....ل.....یکا ..... جولیکا ..؟!؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)