😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
۱-زن دایی م تازه با داییم نامزد کرده بود بعد با من هم صمیمی شده بود چون تا قبل نامزدیشون خیلی براش کاردستی و مخصوصا نقاشی فرستادم با اینکه ندیده بودمش . خب زن داییم برای اولین بار اومده بود خونه عزیزم بعد خجالت میکشید باهم رفتیم اتاق در رو هم بستیم و اون ارایش کرد و داشتیم میرفتیم بیرون اون اومد درو باز کنه و سپس😂😂😂خندهم میاد .
و سپس دستگیره در جدا شد و شکست و ما تو اتاق گیر افتادیم و با داد های من یکی اومد درو باز کرد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
کلا تو کار خون و خون پاشی بودی هاا
علاقه شدی دی به زخمی کردن خودت داری؟
کلا خونوادگی زیاد سرتون را میشکستید😂
کوکی پنج ساله 😻😻
عالی بود دمت گرم با خاطراتت 😹😹😹😹😹
خود منم همینو انتخابیدم