
سلااااااام 👋 من اومدم با پارت دوم داستان امیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت فراموش نکنید 💜❤️

سلااااااام 👋 حالتون چطوره امیدوارم خوب باشید اینم از پارت دوم داستان و باورش شد که اون جیمین 🥺🥺 برای اینکه ببینه اون تصویر فیک نیست از اون چند تا سوال پرسید که جیمینا جواب داد خلاصه که ا/ت کم کم باورش شد ولی از یه طرف تعجب کرده بود که چرا پارک جیمین این دو روز آنقدر پیگیر بود که باهاش صحبت کنه اما این تعجب و کنار گذاشت

و با جیمین شروع کرد به حرف زدن از جیمین پرسید که چرا بهش پیام داده و جیمین گفت جیمین پرسید که چرا بهش پیام داده و جیمین گفت که از ویدیو های اون خوشش اومده بود و برای اینکه از خودش تنهایی یه ادیت کنه ا/ت خانم هم که رو ابرا خر شانس قبول کرد جیمین ازش پرسید کی وقتش آزاده وا/ت خانم هم که خر ذوق گفت دوروزه میتونه آماده کنه و جیمین تشکر کرد

جیمین تشکر کرد و تماس تموم شد (میدونم خیلی خیالی بود پس به روم میارید اما قشنگ میشه بریم جلوتر)ا/ت با تمام قدرت😂شروع کرد به ویدیو ادیت و اینا بعد دوروز ویدیو آماده شده بود و مریم یک پیغام به همون پیج جیمین فرستاد که ویدیو امادست تا یکی دو هفته گذشت و از جیمین خبری نشد ا/ت هم که شور و شوقش هرروز کم میشد داشت تا امید میشد یک ماه گذشت

یک ماه گذشت و ا/ت داشت برای یوتیوب آماده گرفتن فیلم میشد که ا/ت داشت برای یوتیوب آماده گرفتن فیلم میشد که براش پیام اومد بعله موچی جان براش فرستاده بود ❤️❤️ اما ا/ت فکر کرد که ممکن یکی از دوستاش باشه پس به کارش ادامه داد که صدای زنگ گوشیش بلند شد وقتی گوشی و برداشت دید که

وقتی گوشی و برداشت دید که جیمین از ذوق نمیدونست چیکار کنه برای همین سریع جواب داد که چهره جیمین ظاهر شد جیمین ظاهر شد ا/ت هم که خر ذوق جواب داد جیمین حالشو پرسید و بابت اینکه دیر جوابشو داده عذر خواهی کرد و گفت بخاطر آلبوم جدید سرشون شلوغ بود

و نتونست باهاش تماس بگیره ا/ت جان هم که خر ذوق گفت اشکال نداره و بیشتر رو ویدیو کار کرده جیمین لبخند زد که ا/ت ضعف کرد جیمین فهمید و شروع به خندیدن کرد(فهمید نقط ضعف این بچه چیه ها) ا/ت هم از خنده جیمین داشت قش میکرد که دیگ جیمینا ول کرد ا/ت پرسید که چطور ویدیو رو ارسال کنم که جیمین گفت به شماره ای که براش ارسال میکنه و تماس بعد کمی صحبت تمام شد

ا/ت ویدیو رو به شماره ای جیمین براش ارسال کرد فرستاد اما یک تیک خورد چند روز گذشت و باز هم انتظاری که ا/ت جان دچارش شد بود (دلم واسه بچم میسوزه خیلی 😭😭😭) بعد یک هفته ا/ت دید که تیک آبی خورد اما جوابی دریافت نکرده امروز تولد مادر ا/ت بود و قرار بود که براش جشن بگیرن اما نشد چون برای مادرش یه کاری پیش اومد که شب قبل تولد رفت خارج از شهر و ا/ت هم که تنها بود خونه حوصله کاری هم نداشت

خب لاوممم بخاطر این عکس بالایی جیمین لایک و کامنت یادت نره بخاطر جیمینا لایکم کن خدایا هرکس پستمو لایک کرد و کامنت گذاشت دچار خواب جیمین بشه شبا چالش:داستانم چطوره آدامس بدم چون خیلی قراره هیجانی بشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (6)