سرنوشت ما و بی تی اس پارت ۹❤

روز بعد.... اروم چشماتو مالیدی و از روی تخت پایین اومدی.. داشتی از اتاق بیرون میرفتی که... جیمین: یوجونگ... تو: مگع تو خوابب نبودی این همه باهات وررر رفتم بیدار نشدی. جیمین: 😅باید بگم موفق شدی تو: اوممم پس خوفع 😅از این به بعد فهمیدم باید چی کار کنم.. جیمین: اووو یوجونگگگگ تو: چیزی میخواستی بگی؟ جیمین: اره.. نرو ایران.. تو: 😶🙄جیمیناااا بلند شو به این چیزا فکرر نکن... جیمین: بعد از این که با هم ازدواج کردیم میبرمت. یوجونگ: اوووووو حالا کی خواست ازدواج کنه؟ جیمین: 😑😑😐😐😐دیگه از این شوخیا با من نکن . تو: ببخشید بیا دیگع بیا پایین.. رفتین پایین صبحونتونورو خوردین و تو رفتی شرکت به جیمین گفته بودی که قراره با جین هو برای بستن قرار داد به بیرون شرکت برین و جیمینم برای آماده شدن واسه کنسرت فردا خونه مونده بود.... کارتون زیادی طول کشید یه جوری جین هو همش لفتش میداددد😶 حدود ساعت ۱۰ بود رسیدین شرکت رفتی بالا تا وسایلتو برداری بعد.....

یه دفعه جیهوپ دیدی... جیهوپ: آااا یوجونگ تو اینجا چیکار می کنی؟ یوجونگ: برای بستن..... جیهوپ: آها اره جیمین پشت تلفن گفته بود... داری میری خونه؟ یوجونگ:اره.. جیهوپ:وایسا من یه کاری دارم بعد میرسونمت. تو:واقعا مرسی .. .. کار جیهوپ یه کمی طول کشید تا برسم خونع تقریبا ساعت ۱۲ بود..رمز در زدم..همجا ساکت و تاریک بود. اروم رفتم سمت کلیدای برق.. برق هارو روشن کردم با دیدن جیمین که یهو جلوم سبز شد خشکم زد⚡ جیمین:زیادی بهت خوش گذشته آره؟!😑😠 تو:نهههه یعنی... جیمین:هیچی نگی بهتره تو:نشستی و ماجرا رو براش تعریف کردی. جیمین اروم تر شده بود. جیمین:۱۰ شبم دیر بوده..ولی دلیلت قانع کننده بود. تو:برو بالا زودتر بخواب میدونی که فردا روز پر کاریه کنسرتتتتتتت وایییییی باوررر نمیشهههه جیمین من دارم میرم کنسرت بی تی اسسسسسسسس⚡😵🤒🤒🤒😱😱😱😱😱😱😱. جیمین:😐😂😂😮اووو دختر چهههه خبرته تو.. تو خونه بی تی اس خوابیدی باهاشون غذا خوردی وووو دوست دختر یکی از اعضایییی تمام اجراهامونم که دیدی تو تمرینا پس چراات... تو:جیمینااااااا تو کنسرت شما بودن با حس اون همه ارمیییی وایی چه حالی میده......جیغغغغغغ.. چی بپوشممممممممممم جیمین😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂وای یوجونگ...

جیمین: من یه بلیط VIPواسه کنسرت واست میگیرم.. تو: ⚡😱😱😱😱ایول و یه پرش رو مبل زدی. جیمین: چی؟ چی؟ تو: عامم هیچی هیچی😶گفتم مرسی😱😂😂. جیمین: اوک جیمین: نگا نگا عین بچه ها شده😂. تو: من میخوام فن ساینم بیامممممممممممم😵😂 جیمین: اووو😮نعععع ببین من خودم هروز صد تا عکس باهات میگیرم میزارم هروز واسم کادو بخری وهزار تا امضا هم بهت میدم خوبعععع؟ تو: جیمینااااااا😤 جیمین:نعععع اونوقت تا یه هفته موخمو میخوری که چرا به آرمی دست دادم یا چیزای دیگع😐 تو: بدجنسسس🤧 جیمین:یع لباس کیوت بپوش❤😎 تو:میخوام همونی رو که واسم خریدی بپوشم. جیمین:اآااااون نیم.. باش بپوش... تو:بل که می پوشم حالا بلند شو پاشو برو بخواببب جیمین:باش 😅

فردا صبح جیمین خیلی زود رفت و تو هم چند ساعت بعد بیدار شدی حمام رفتی و صبحونه خوردی موهاتو دوتا گوجه ای بالا بستی و چتری هاتو مرتب کردی و آرایش ملایمی کردی. دستبند و گردنبند ظریفتو بستی و لباساتو پوشیدی تاکسی گرفتی و حرکت کردی. تو: 😮😶😶😶😑😐😐😐😐چه صفی.. کاشکی با خودشون میومدم حالا نمیشد این یه تیکه رو از تو حس آرمی بودنم حذف می کردم😑 بعد ۳ ساعت نوبت منم شد بالاخره.... وارد شدم عاااااا چقدرر بزرگ خداییششش... رفتم و سر جام نشستم صندلی اول بود و جلو صحنه واییی خداااا من اومدم کنسرتت بی تی اس😮⚡⚡⚡.

از زبان تو: واوو چقدر صحنه به من نزدیکههه میدونستم سرشون شلوغه ولی زنگ زدم به جیمین... ... زیاد بوق خورد میخواستم قطع کنم که برداشت. الو..... تو:جیمینااااا شما هام اینجایین؟ جیمین.:اره داریم آماده میشیم جات خوبع؟ تو: عالی ولی ۳ ساعت تو صف بودم اوففف کی میخواد اینجا پر شهههه. جیمین:😐خنگ خودمی از کارتت استفاده می کردی خببببب😤. تو: 🤔😵اوووو انقدر هیجان داشتم یادم رفت. جیمین: خسته نباشی😂من برم یواش یواش باید آماده شیم.. مراقب باش. تو: اوکی❤. ... .... ............... دیگع کل استودیو پر شده بود... این همه آرمی یه جا چه حس قشنگی...من نرمالشون بودم اوفف چه خبرههه😂😂 صدای نامجون پخش شد داشت با آرمی ها حرف میزد ولی خودش نبود😊.من کع میدونم کجاس😂 یواش یواش اعضا هر کدوم از یه جایی وارد شدن😮⭐⭐⭐.

ته تو رو دید وبه جیمین اشاره کرد تو رو با دست نشونش داد. آرمی بقل دستت جیغغغغ بلندی زد گفت اوپا منو نشون دادددددد⚡🤣🤣🤣🤣🤣تو داشتی از خنده منفجر میشدی ولی چیزی بش نگفتی. جیمین هم با دستش یه قلب درست کردبا یدونه از اون لبخندهای قشنگش بهت تحویلش داد❤😵😎😎😎😎. +میدونم خوفف شدممم😎 با این حرکت جیمین حال آرمی بقل دستم اصلااا خوب نبود😂😂بازم به خودش گرفت😐. .... ...... ........... +کنسرت بعد ۲ ساعت تموم شد آخ انقدرررر جیغ زده بودی صدات در نمی یومد حدود یک ربع بعد از این که پسرا از رو صحنه رفتن کارتتو به بادیگارد ها نشون دادی و تونستی وارد سالن پشتی بشی و بری پیش پسرا. جیهوپ:اوو یوجونگ تو هم اینجایی..من ندیدمت. جیمین:واوووامروز زیادی کیوت شدی. سرتو تکون دادی و خندیدی شوگا:یوجونگ تو که پر حرف بودی چرا حرف نمیزنی؟ تو:عام چون صدام نابود😐. هوپی: 😂😂نگا آخه مجبور بودی😐. نامجون:وضعیت آرمی ها بعد کنسرت😂😐😐. جیمین: آره دیگه حتما مجبور بوده آخه اولین بارش بوده ما رو می دیده😐😐 بیا این آبجوش بخور😑. تو:😅😅😅😶. تو: من میرم خونه 🤗 جیمین: باشه اذیت نمیشی؟ تو: نههههه👋🏻فعلا جیمین: راستی😮نععع نرو. تو: واس چی؟ جیمین: کار دارم بات. تو: کار چی خب تو خونه... جیمین حرفتو قطع کرد و گفت: گوش کن دیگع الان یه ماشین بگیر برو بیگ هیت رمز در استودیو منم که میدونی بگو همچیو آماده کنن می خوام لایو بگیرم همونجا میمونی تا بیام. تو: 🙄🤗باشش من رفتم.

تو: وایس من گشنمه😅. کوکی:بیا شیرموز منو بخور. شوگا:یاااا وایس وایس تو شیرموزتو به هیچ کس نمی دادی🤔😐. کوک: خب گشنشه🤣. جیمین😐. تو:مرسییی👍🏻. شیرموزشو گرفتی و راه افتادی.. جیمین:😐. کوک:یکی دیگه دارم👍🏻😂. ... ..... ......... از در پشتی وارد خیابون شدی و یه تاکسی گرفتی. وارد بیگ هیت شدی و رفتی بخش اداری.... گفتی تو سایت بزنن تا یک ساعت دیگع جیمین لایو داره و همچیو تو استودیو خودش واسش آماده کنن.

دو نفر رفتن تو استودیو جیمین همچیو آماده کردن. رفتی بالا تا یه سر به هانا بزنی دیدی داره حرف میزنه +باشه پس نیم ساعته دیگه شما بیایین بالا. تو: کی بیاد بالا؟ هانا: 😮😮😮 تو کی اومدی😯. تو:😂کی بود؟ هانا:😄هیچی. تو: 🤗🤗🤗خب من که میدونم از شوگا کمک میگیری واسع نت آهنگات. هانا: نههههه نهههه بعضی اوقات فقط چندتا سال میپرسم ازش ببینم کدوم نُت بهتره همین. تو:باش👍🏻من که چیزی نشنیدم🤗. موبایلت زنگ خورد... جیمین:یه ربع دیگه بیا پایین تو استودیو. +مگه لایو نمیخوای بگیری؟چرا من بیام؟ جیمین:یه ربع دیگه منتظرتم فعلا. ... تو:داشتم حرف میزدم😅😐. رفتی پایین پسرا داشتن لایو نگاه می کردن . عاممم شما نمی دونین چرا باید وسط لایوش برم داخل؟ جیهوپـ:نه به ما چیزی نگفته.. تو:ته تو نمی دونی؟ ته:از خودش بپرس..🤗. تو: 😐👍

نشستم پیش اعضا +منم میخوام ببینم هوپی: بیا نشستی به صحبت های جیمین تو لاو گوش میدادی... جیمین: اومم امروز لعد کنسرت خیلی خیته شدبم ولی خواستم این لایو زود تر بگیرم.. میخوام بگم امروز میخوام شایعاتی که درمورد دوست بودن من با خیلیا منتشر شده رو تکذیب کنم ولطــــــــفا شایعات رو انقدر زود باور نکنین و شروع نکنین به هیت دادن مرسی آرمیــــــــــــــــــــــ.... ته:برو دیگه برو.. تو ذهنت یه حدس هایی زده بودی.. از سالنی که توش بودین در اومدی و سمت در استودیو رفتی رمز زدی میخواستی بری تو که......

امیدوارم خوشتون اومده باشع❤ببخشید بابت تاخیر برای ساختن تیت مشکل پیش اومده بود و ذخیره نمیشد❤