
خب اینم پارت چهارم امیدوارم دوست داشته باشین.😁💜✌️ میخونی لایک کن 😤
فردای اون روز نشسته بودم تو اتاق که اخبار پخش شد و گفت : به تازگی شاهد دوست دختر جدید کیم تهیونگ هستیم ایشون بسیار زیبا هستن و فرمودن که خیلی ارمی ها رو دوست دارن . کنترلو برداشتمو کانالو رد کردم . ایششش دختره ی ولش بابا بالاخره که قراره بدزدمش.یهو سهیون کلید انداخت و اومد تو و گفت من اومدم گفت سلام گفت پیدا کردم گفتم چی قاچاقچیه تفنگ گفت اره بهش گفتم چندتا تفنگ خوب جور کنه بعدشم زنگ زدم به داداشو گفتم یه مقدار از پولای شرکتو بهش بده تا ببینم که واردات بعدی دارو ها کی برسه تو کشور
گفتم اوممم خوب به نظر میرسه پس نظرت چیه منو تو هم بریم لباس بگیریم اخه میدونی که هرچقدر مافیا باشم یا دزد بازم من نمیخوام به کسی زیاد اسیب برسونم و میخوام خیلی عادی زندگی کنم فقط ممکنه تو این حین و بین دوتا دونه بادیگارد بکشم 🤣 سهیون گفت عجب، که اینطور.گفتم خبب بریم . علاقه ای به پوشیدن لباسهای باز نداریم به خاطر همین به سهیون گفتم بیا لباسای لش و سیاه بگیریم بعد دوست دارم لباسم بهش حلقه و این چیز خفنا اویزون باشه اونم خندید و گفت باشه.
بعد از خرید لباس رفتیم رستوران و بال مرغ سوخاری سفارش دادیم و با سس گوجه فرنگی و رامیون همه رو رفتیم بالا🤣 (دو روز بعد ) امروز همه چی اماده بود. هم ما دوتا، هم وسایلا لباسامونو پوشیده بودیم موقعیت بی تی اسو چک کرده بودیم و فقط منتظر شب بودیم هم استرس داشتم و هم خوشحال بودم و عصبانی کلا مود بدی بود .(شب) الان وقتش بود تو میکروفون کوچیکی که به گوشم وصل بود با سهیون در ارتباط بودم بهش گفتم :
وقتشه گفت: ساعت؟ گفتم سه گفت موقعیت گفتم خوبه بی تی اس خارج شدن از کمپانی و رفتن خونه سوژه ها الان با ماشین تو خیابون خونشونن .(فلش بک) تو این دو روز کلی پول خرج کردیم دوربینای مدار بسته خریدیم و موقعیتای بی تی اسو چک میکردیم با هک کردن بعضی چیزاشون مثل گوشی اعضا بعد اون نقطه ای که بودنو دوربین میزاشتیم . حتی خونه ی کیم تهیونگ و پارک جیمین هم پیدا کرده بودیم .(حال) خب سهیون سوژه رسید خونه سوژه دو هم رسید. وقتشه. الان راهامون جداعه تو از اون طرف و من از این طرف .چون سئول بزرگ بود به خاطر همین خونه های اعضا هم کمی دور بود و منو سهیون مجبور بودیم جدا شیم.
از اونجا به بعد کار منو افرادم با سهیون و افرادش جدا شد بهشون گفتم بچه ها وقتشه نقشه رو عملی کنیم من روی پشت بوم خونه ی رو به روی خونه ی تهیونگ وایساده بودم و تماشا میکردم که چه میکنن.افراد اول رفتن پشت دیوار خونه ای که من روش بودم بعد بچه ای رو که اماده کرده بودیم رو فرستادیم (نقشه) ما اول به این بچه رشوه دادیم که بهت کلی خوراکی میدیم و با مامانشم هماهنگ کرده بودیم چون دوستمون بود . این نقشه برا سهیونم اجرا میشد . بعد به این بچه دوتا ادامس میدیم ادامسا داروی خواب اور دارن برا بادیگاردا ، بعد بچه میره پیش بادیگاردا و میگه ببخشید اقا من حس بویایی ندارم و پوست ادامسمم مامانم باز کرده ولی الان مامانم خونس و من اومده بودم با دوستم بازی کنم و نمیتونم اینو بو کنم میشه برام بازش کنیو بوش کنی بعد بادیگارد اینکارو میکنه و میوفته اونیکی بادیگار که دم در خونس میاد میگه چی شده و بچه میگه اقا من نمیتونم اینو بو کنم حس بویایی ندارم و بادیگارد دومم به ترتیب میخوابه ولی..
اگر بادیگاردا بو نکشن مجبوریم از راه تفنگ استفاده کنیم و قسمت بی صدای تفنگو فعال کنیم تا وقتی تیر میزنیم صدا باعث بیدار شدن تهیونگ نشه. بچه دقیقا همونطور عالی عمل کرد و بادیگاردا افتادن و افراد قلاب گرفتن و دونفر بالا رفتن از دیوار و رفتن اونور و طناب انداختن و بقیه هم رفتن تو خیلیی استرس داشتم و با میکروفون بهشون دستور میدادم یکی از افراد : خانم ایشون خواب هستن چیکار کنیم یه سیری هم حرف میزنن 🤣 گفتم اخخ از دست عادتاش بعد گفتم خب اون ممکنه زود بیدار شه پس به ارومی دستمالو روی بینیش بزارین و بعد بیارینش اونا هم همینکارو کردن . من از پشت بوم اومدم پایین و رفتم دم در که ون منتظر بود .وقتی نگاه کردم داشتن میاوردنش صورتش تو خواب خیلی کیوت بود ببخشید کیم تهیونگ ولی تقصیر خودته منو اذییت میکنی . پایان این پارت 😈😎
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام اجی
ببین تو وقتی که تست نیزاری سعی کن اسم تستتو انگلیسی نزاری چون پیدا کردنش برا خیلایا سخته
تست بعدی رو که همین داستانو میزاری اسمشو تغییر بده به فارسی اون موقع تستت به چندین نفر میرسه
بوس به کلتتتتتتت عالیییی
مرسییی عزیزم حتما 💜💋