خب اینم پارت چهارم امیدوارم دوست داشته باشین.😁💜✌️ میخونی لایک کن 😤
فردای اون روز نشسته بودم تو اتاق که اخبار پخش شد و گفت : به تازگی شاهد دوست دختر جدید کیم تهیونگ هستیم ایشون بسیار زیبا هستن و فرمودن که خیلی ارمی ها رو دوست دارن . کنترلو برداشتمو کانالو رد کردم . ایششش دختره ی ولش بابا بالاخره که قراره بدزدمش.یهو سهیون کلید انداخت و اومد تو و گفت من اومدم گفت سلام گفت پیدا کردم گفتم چی قاچاقچیه تفنگ گفت اره بهش گفتم چندتا تفنگ خوب جور کنه بعدشم زنگ زدم به داداشو گفتم یه مقدار از پولای شرکتو بهش بده تا ببینم که واردات بعدی دارو ها کی برسه تو کشور
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
سلام اجی
ببین تو وقتی که تست نیزاری سعی کن اسم تستتو انگلیسی نزاری چون پیدا کردنش برا خیلایا سخته
تست بعدی رو که همین داستانو میزاری اسمشو تغییر بده به فارسی اون موقع تستت به چندین نفر میرسه
بوس به کلتتتتتتت عالیییی
مرسییی عزیزم حتما 💜💋