
سلام گلم💙🍭 این داستان من از میراکلس هست لطفا بخونیدش😊 با لایک کردن و کامنت دادن من زودتر پارت ها رو میزارم راستی تستچی چند روز بود زود تست ها رو تایید میکرد ولی دوباره مثل قبلا داره تست هام رو دیر تایید میکنه😢 💗فالو = فالو💗
تیکی : مرینت...مرینت مرینت باشو باید بری مدرسه یادت رفته؟ امروز امتحان داری. مرینت : امتحان؟ وای امتحان یادم رفته بود قایم شو بریم مدرسه. بعد از امتحان......... خانم بوستیه : سلام می خواهم یک دانش آموز جدید معرفی کنم به اسم رویا. از زبان رویا وارد کلاس شدم یکی از داش آموز ها برام آشنا بود. سلام کردم و خودمو معرفی کردم. خانم بوستیه : میتونی بری پیش مرینت بشینی. از زبون رویا مرینت؟ فهمیدم مرینت همون دختره که میراکلس کفشدوزک رو داره. رفتم پیش مرینت نشستم. در خانه مرینت.....👇👇👇 رویا : تو مرینت هستی؟ درسته؟ مرینت : آره من مرینت هستم رویا : باید یه چیزی رو بهت بگم من از رازت خبر دارم مرینت : چه رازی؟ من رازی ندارم رویا : لطفا از من چیزی رو مخفی نکن من میدونم تو لیدی باگ هستی تیکی بیا بیرون.😊 تیکی : رویا خودتی؟ رویا : سلام تیکی خود خودم خیلی خوشحال شدم که دیدمت😉🍭 مرینت : تیکی میشه بهم بگی اینجا چه خبره؟ تیکی : مرینت رویا کسی بوده که تمام کوامی ها و میراکلس ها رو ساخته حتی من رو هم رویا ساخته اون وقتی داشت میراکلس هارو میساخت یه میراکلسی پیدا کرد که به چهار تیکه تقسیم شده بود اون یه میراکلس قدرت مند بود روی اون میراکلس خیلی زحمت کشید تا درست بشه و از اولش قدرت مند تر بشه. ولی نمی تونست به کسی اعتماد کنه و کشف جدیدش رو به کسی بگه برای همین خودش از اون میراکلس استفاده کرد سال ها تلاش کرد تا با کوامیش میفی بتونه کار با اون میراکلس رو یاد بگیره.
اون میراکلس پرستو بود🌈🍭 مرینت : وای یعنی همه میراکلس ها رو تو درست کردی؟ یعنی من دیگه نباید دنبال کد های هر میراکلس بگردم؟ تو همشون رو میدونی؟ رویا : کد هارو میدونم ولی خودت باید راز شونو کشف کنی بعد تو باید یه راز رو پیش خودت نگه داری که من لیدی میراکلس هستم❤💫 مرینت : نگران نباش این یه راز ابدی میمونه🍭🍭
مرینت : رویا تو............ تا مرینت رفت ادامه حرفش رو بزنه رویا یه آکوما دید رویا : مرینت وقت نداریم. میفی مسیر رو روشن کن🍭💖 مرینت : تیکی خال ها روشن🐞🐞 لیدی باگ : خوشگل شدی لیدی میراکلس😉❤ لیدی میراکلس : ممنون لیدی باگ لیدی میراکلس و لیدی باگ تا خودشون رو رسوندن آکوما یه نفر رو آکوماتیز کرده بود. کت نوار : ام مای لیدی دوست جدید گرفتی؟ لیدی باگ : کت نوار الان وقت مسخره بازی نیست بعدش بهت میگم. لیدی باگ : لاکی چارم. ها یه پتو؟ باید باهاش چیکار کنم؟ اهان فهمیدم 🐞🐞🐞لیدی باگ : وقتشه شرارتت خنثی بشه آکوما کوچولو ، میراکلس لیدی باگ🐞🐞🐞🐞🐞🐞
لیدی میراکلس : سلام کت نوار. من لیدی میراکلس هستم از دیدنت خوشحالم راستی از پلگ خوب مراقبت میکنی؟ کت نوار : تو پلگ رو میشناسی؟ لیدی میراکلس : بله من سازنده ی تمام میراکلس ها و کوامی ها هستم هویتت هم میدونم. کت نوار : وایییی تو فوق العاده ای لیدی میراکلس : 😊 خدانگهدار
لیدی میراکلس : میفی مسیر رو ببند❤ لیدی باگ : تیکی خال ها خاموش مرینت : واقعا همکاری خوبی بود ازت ممنونم فردا میبینمت👋👋
فردا........... از زبون رویا🌈 من آماده شدم و رفتم مدرسه تا در مدرسه رو باز کردم همه گفتن : تولدت مبارک🎂 یه کیک خیلی بزرگ برام درست کرده بودن🎂🎂🎂 مرینت بهم لبخند زد و گفت : تولدت مبارک بهترین دوستم😊🌈 من خیلی سوپرایز شدم💖💖 بعد رفتم تو کلاس همه بچه ها اومدن تو کلاس
زنگ تفریح که شد من و مرینت خواکی هامون رو باهم خوردیم و بعد زنگ کلاس خورد و باهم رفتیم تو کلاس
بعد از کلاس....... مرینت : تیکی بلاخره موفق شدم به آدرین گفتم که میتونم ساعت 8 شب قرار بزاریم و اونم گفت اگه پدرم اجازه بده و بعد پدرش اجازه داد امشب یه شب رویایی خواهد بود✨✨ چند ساعت بعد...... رویا : مرینت جونم میگم میشه امشب ساعت 8 بیای خونمون؟ مرینت : امممم آخه.......با چیزه من با اد ادرین قرار داشتم😟........ رویا : باشه اشکالی نداره تو میتونی بری ولی رازی رو از من پنهان نکن من میدونم عاشق آدرین هستی راحت برو سر قرارت.😊 بعد از قرار میبینمت👋👋👋👋 مرینت : خدانگهدار رویا😊😊💖

مرینت کم کم آماده شد بهترین لباسش رو برای قرار پوشید یه کیف که شکل پروانه بود رو هم برداشت و توش تیکی رو گذاشت مدل مو هاش رو هم عوض کرد و خلاصه خیلی خیلی خیلی زیبا شده بود درست مثل یک پرنسس دقیقا مثل عکس بالا شده بود.😊
مرینت رفت سر قرار بعد اونجا سعی کرد آدرین رو پیدا کنه ولی پیداش نکرد چند دقیقه گذشت بعد آدرین رو دید رفت سمتش مرینت : سلام....آد آدرین.. آدرین : سلام مرینت ببخشید دیر کردم مرینت : نه آشکال یعنی اشکال نداره آدرین : چقدر زیبا شدی مرینت : ممنون از زبون مرینت خیلی استرس داشتم میترسم دوباره گند بزنم و آخرش دیگه هیچ وقت نتونم به ادرین بگم که عاشقشم (اینا رو تو دلش گفت) همینطور که مرینت تو فکر و خیالاتش بود آدرین گفت : مرینت حالت خوبه؟ چیزی شده؟ مرینت : آره آره خوبم چیزی نیست. تیکی خیلی یواش به مرینت گفت : مرینت تو میتونی زود باش. مرینت : آدرین من من من.... ناگهان مرینت یک آکوما دید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام دوستان من پارت دوم رو گذاشتم و تایید شده اگه خواستید میتونید برید بخونید.
عالییییییی بود نفس جان💋💋💋💋
منتظر پارت بعدی هستم😉❤
ممنون کیوتم💜🍭
پارت دوم رو گذاشتم گلم ولی هنوز تو صف بررسی هست.
عالی بود منتظر پارت بعد هم هستم خیلی قشنگه😍😍😍
ممنون آجی
پارت بعد رو گذاشتم ولی تو صف بررسی هست
عالیه
اگه میتونی عکس هم بزار خیلی قشنگ میشه