6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Tehyong1 انتشار: 3 سال پیش 74 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
💜💜💜🖤💜💜💜🖤🖤🖤
همه سوار شدیم و راه افتادیم سمته ادرس
ساعت ۱۱:۵۶ دقیقه ی شبه
اینجا هم که معلوم نیس کدوم گوریه
همه جا هم تاریک بود
بلاخره رسیدیم به یه کارخونه متروکه
و پیاده شدیم
*واو اینجا چه جای خفنیه
+خفن؟!!!(اعضا)
*واقعا جای باحالیه😇
+من دارم خودمو خیس میکنم تو میگی جای باحال و خفنیه😭(جیهوپ)
*حالا ترسیدی باش،ولی لازم نیس اینقدر مثله بچه ها رفتار کنی،آبرومو بردین😕
+من برم(جیمین)
-کجااااا(اعضا)
+افق محو شم(جیمین)
-منم ببر😢(تهیونگ)
*بیاین بریم تو،معلومه خیلی منتظرمونن😏
+از کجا میدونی؟(نامجون)
*نگو که علامت چراغ اون ماشینم ندیدین🤦♀
+خوب...(نامجون)
*هیششششش هیچی نگین و فقط بیاین پشت سرمن
غلط
با هم رفتیم داخل کارخونه
همه جا تاریک بود
یهو همه چی روشن شد جوری که یهو با اون نور زیاد همه مون چشمامونو بستیم.
-خوش امدی روح زیبا😎(ناشناس)
*خوش حالم که میبینمت😉
-کارتو انجام دادی
*چون روح زیبام،حالا هم پولامو بدین
-بفرما اینم پولت،تمام و کمال
*واو عالیه🤑 مرسی هر وقت کاری داشتید فقط خبرم کنین
-حتما
*من دیگه میرم و شما رو با این 7تا پسر خوشتیپ تنها میزارم😌گود بای
+وا....و...وایسا اینج...جا چ....چچه خب...خببببره!!؟؟؟(نامجون)
*خبری نیست،فقط کارمو انجام دادم
-یعععنی چیییی؟؟؟(شوگا)
*یعنی اینکه کار من تحویل دادن شما به اینا بوده😎
+هاااا😰(اعضا)
+چ...چطور تونستی؟؟؟عوضیییی🤬(تهیونگ)
-بهتر نیست با همکار من درست صحبت کنی اقا پسر؟؟؟(ناشناس)
*مرسی😆ولش بابا😏
*حالا که اوردمشون در مورد یه چیزی زیادی کنجکاوم
+حالا که اوردیشون هر چی میخوای رو بهت میگم😍(ناشناس)
*برا چی اینا رو میخوای؟
-اگه دلت بخواد میتونی بمونی و خودت بفهمی(ناشناس)
*اوکی میمونم،فقط زود چون بلیت دارم
+کجا؟؟؟؟(ناشناس)
*قراره برم یکم عشقو حال اُردُن😋
-خوش بگذره😅
*مطمئن باش همینجوری میشه
+وایسید ببینم
روح زیبا مارو تحویل دادی بعد داری با اینا گفتوگو میکنی؟؟؟(نامجون)
*فک نکنم به تو ربطی داشته باشه
-عوضیی تو ما رو گول زدی(جیهوپ)
+از همون اول باید میفهمید که این یه حیوان بیشتر نیست،نباید بهش اعتماد میکردیم(جیمین)
*خفه شو(و یکی محکم زدم توی گوشش جوری که پخش زمین شد)
+ولشون کن روح زیبا خودمون بعد به حسابشون میرسیم(ناشناس)
*پس اینو بیشتر از همه زجر بدین
+باش چشم هر چی شما بگین اصلا اینو سفارشی😆(ناشناس)
اعضا...
+اصلا فک نمیکردم همچین اتفاقی بیوفته واقعا اون عوضی به ما دروغ گفت(نامجون(با خودش))
-عوضی هیچ وقت برای این کارت نمیبخشمت خیانت کار تو اون دوستتو برا اینکه خیانت کرد کشتی بعد خودت الان...(جیمین)
*خیانت_فک کردی این چیزا برا من معنی داره
+نبایدم داشته باشه تو فقط یه عوضی هستی(جونگ کوک)
*اوکی
*هی کاک اینا زیادی حرف میزنن
غلط
+اوکی خانوم خوشگله الان یه درس درست حسابی بهشون میدم که بفهمن باید با روح زیبای اعظم چطور حرف بزنن😎(کاک یا همون ناشناس)
اونم یه اشاره کرد به ادماش و اونا هم تا میخوردن اون پسرای عوضی رو زدن جوری که تموم صورتاشون خونی شده بود و همه شون ولو شده بودن رو زمین
*کاک بسه فعلا ولشون کن،نگفتی چیکارشون داری هااا؟؟
اونم با یه اشاره ازشون خواست که زدنشون رو تموم کننن
قیافه اون پسرا دیدن داشت اینقدر کتک خورده بودن نمیتونستن بلند شن
خوشم میاد تموم زورشون رو زدن که با آدمای کاک مقابله کنن اما نمیتونستن😅
+خوب شروع کنید(کاک)
یهو همه جا تاریک شد
*میخوای چیکار کنی کاک؟؟؟
یهو یه صحفه ی بزرگ روی دیوار روشن شد و یه تصویر روش نمایان شد
با دیدن تصویر
یهو زیر پام خالی شد
و افتادم رو زمین
دست پام شل شد جوری که فک کردم فلج شدم
اره درسته اون عکس
اون عکس
*آخ
کاک به سرعت اومد سمتم و کنارم زانو زد
+حالت خوبه روح زیبا،چت شده؟؟!!(کاک)
نمی تونستم حرف بزنم
قلبم
قلبم درد میکرد
سوزش عجیبی رو توی سینم حس کردم
با قدرت سینمو چنگ میزدم
نمیتونستم باور کنم
یعنی...
یعنی اینجا چه خبره
+معطل چی هستین یه لیوان اب بیارین برام🤬(کاک)
لیوان اب رو داد دستم و به زور یه ذره ازش رو خوردم و یکم حالم بهتر شد
حالم بهتر نشد
بلکه فقط تونستم یکم شرایط رو درک کنم
از سر جام بلند شدم
*خو...خوبم.
+چت شد یهو؟؟(کاک)
*نمیدونم
ازم خواست تا روی صندلی بشینم و منم همین کارو کردم
+خوب حال روح زیبا هم بهتره،میریم سر اصل مطلب،کدومتون این عکس رو میشناسه
همه ساکت بودن
منم فقط به عکس مثل دیوونه ها خیره شده بودم
تموم خاطرات 15سال پیش مثل یه فیلم جلوم ویراژ میرفتن
حالم اصلا خوب نبود
اما نمیتونستم جلوی اونا کاری کنم
یعنی کاک چه ربطی به این قضایا داره
نه اصلا چرا این پسرا رو اورده اینجا؟؟؟
این عکسو چرا نشونشون میده؟؟؟
نتونستم تحمل کنم
از سر صندلی بلند شدم و رفتم سمت پسرا
*کاک این پسرا چه ربطی به این عکس دارن؟؟؟هاااااا؟؟؟
+یکی از اینا فرزند این زنو مرده(کاک)
*یعنی چی هااا😤🤬🤬🤬؟؟
+چته چرا داد میزنی؟(کاک)
غلط
ساکت شدم
در واقع چیزی نداشتم که بگم
با دیدن عکسشون فهمیدم چقدر دلم براشون تنگ شده
چقدر زمان گذشته
چقدر بزرگ شدم....
دلم میخواست گریه کنم
اما اینم بیماریه که من دارم
مجبورم بغضمو تو گلوم نگه دارم
و فقط با چشمایی که به خون نشستن نظاره گر ماجرا باشم
+خوب پسرا نگفتین این عکس براتون اشنا نیست؟(کاک)
اعضا هم دیگه رو نگاه کردن یه نگاهم به عکس کردن و گفتن که این عکس رو ندیدن تا حالا و نمیشناسن آدمای توی عکس رو...
درواقع میدونستم اینا چیزی نمیدونن
اصلا نمیدونم چرا اینا رو میخوان
یا چرا دنبال پسر این زنو مردن
یا چرا دنبال دخترشون نیستن
اصلا اونا با پدرو مادر من چه ارتباطی دارن...
کاک تلفنش رو از تو جیبش در اورد و زنگ زد به یه نفر
گوشی رو هم گذاشت رو اسپیکر
+بابا اینا هیچ کدوم این عکسو نمیشناسن(کاک)
-مطمئنم یکیشون پسر جیهو و سوهو عه
پس اینقدر بزنشون تا به زبون بیان.
*چرا دنبال پسرشونی؟؟؟؟
+کاک اون کیه اونجا؟؟مگه نگفتن نباید کسی از موضوع باخبر بشه پسره ی عوضی
-بابا این همون کسیه که پسرا رو برامون اورده در واقع روح زیبا اینه(کاک)
+خوب چون روح زیبا هستی بهت میگم،من دنبال پسر این خونواده م یه دختر هم داشتن که خودم کشتمش و حالا اون پسر تنها کسیه که میتونه چیزی که من میخوام روبهمبده
*پ....پس یعنی تو اونا رو کشتی؟
+اره دیگه
*میخوام ببینمت
+بعدا همو میبینیم
*الان میخوامببینمت(با داد)
+تو کسی نیستی که سر من داد بزنی ،خداحافظ تا بعد
*کاک
-بله؟
غلط
*پسرا رو بهت نمیدم،فقط بزار بریم
-چیییی؟حالت خوبه؟؟؟
*اره پولا برا خودت اما نمیزارم نزدیک این پسرا شید
-منظورت چیه؟میدونی اگه بابام بفهمه چی به سر تو میاد؟
*اره،بهش بگو یه هفته دیگه می یام همین جا،حالا هم به افرادت بگو برن کنار
-نمیشه میدونی که اگه این کارو نکنی...
*اره میدونم باید زن بابات شم(با داد)اشکال نداره یه هفته دیگه می یام اینجا،فقط الان بزار بریم
-نمیتونم اجازه بدم
*میدونی که نمیتونی جلومو بگیری ولی اینجوری ضررش کمتره
-نمیخوام مجبور شی با بابام ازدواج کنی،من کسی هستم که میخوام باهات ازدواج کنم (کاک)
نتونستم کارِ دیگه ای کنم
رفتمجلوش ایستادم
و زانو زدم
برای اولین بار
جلوی یه نفر
*فقط بزار الان بریم
-چیکا....کار میکنی روح زیبا توووو الان جلو من زانو زدی؟
*بزار بریم خواهش میکنم(روح زیبا)
-باشه
بلاخره بهمون اجازه داد که بریم
اون پسرا هم با کمک همدیگه شروع کردن به راه رفتن
منم پشت سرشون حرکت کردم به سمت ماشین
غلط
کامنت یادتون نره😢💔❤
غلط
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
وای عالی بود لطفا زودتر پارت بعد رو بزار من ممکنه دیگه نتونم بخونمش چون میخوام برم لطفاً زودتر بازش🥺
حتما میزارمش 💜💜چرا نتونی دیگه بخونی؟
مامانم میخواد گوشیمو ازم بگیره تا چهارشنبه این هفته فقط گوشیم دستمه🔫☹️💔💀