خوب دوستان فصل دوم داستانم را بریم بخوانیم براتون یه خبر بد دارم تو داستان 🧡
از زبان مرینت به آدرین گفتم عزیزم میگم به نظرت هویتم را به آلیا بگم
از زبان آدرین بگو چون اون بهترین دوستته و الان هم دیگه شروری نیست که خطری دنیا را تهدید کنه مرینت:باشه 😄 از زبان آلیا تو اتاقم بودم که لیدی باگ اومد گفتم دختر کفشدوزکی چیزی شده چرا اومدی کسی شرور شده لیدی باگ:آلیا یه دقیقه صبر داشته باش از اونجایی که تو دوست داری بدونی من کیم میخوام بهت بگم ولی به کسی نگو باش آلیا :باش خوب آلیا من مرینت هستم مرینت بهترین دوستت آلیا:مرینت واقعا تو این همه وقت لیدی باگ بودی خیلی بی وفایی دیگه به من نگو من دوستتم لیدی باگ:اما آلی آلیا:اسم من را نیار
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)