
ببخشید اگر کوتاهه ?❤?❤?????و اگر قسمت های قبل رو ندیدید ببینید.مرسی.
تو گوش تریسا گفتم حتما یکی دیگرو پیدا میکنی قول میدم بعد اشکاشو پاک کردو اسامی و تریسا با لبخند به هم نگاه کردندو منو اسامی از اونجا رفتیم اسامی گفت بیا اونجا بشینیم یه نوشیدنی بخوریم ........گفتم ارع حتما باشه?? نشستیم یه نوشیدنی سفارش دادیم ......از زبان اسامی.....
حدود 1 دقیقه ای رد شد نوشیدنی رو نیاوردن ماکو سرش تو گوشیش بود خسته شدمو از جام بلند شدم که ماکو گفت کجا میری مشکلیه ؟؟؟..... گفتم میرم ببینم چرا نوشیدنی مون رو نمیارن خودم میرم نگران نباش خیالت راحت ?ماکو گفت اوه باشه پس من همین جام........وبعدش رفتم ...... از زبان ماکو......
اسامی رفت منم سرمو دوباره کردم تو گوشی که یهو یکی از پشت زد به شونم یکی از مهماندارا بود گفت میشه با شما صبت کنم برگشتمو گفتم اوه بله حتما ..... منو کشید یه بغل و گفت چقدر شما خوش شانس هستید باتعجب گفتم منظورتون چیه ؟؟؟؟!!!!! گفت همسرتون رو میگم خانم ساتو گفتم چی منظوت اسامیه نه اون همسر من نیست والان هم باید برم تا میخواستم برم یهو......
دستمو گرفتو گفت شما چقدر زود عصبانی میشید من فقط پیخواستم بگم خیلی خوشانس هستید که دوست یه نویسده معروف هستید برگشتمو گفتم چی اسامی رو میگی گفت بله اسامی ساتو نویسنده معروف رمان های عاشقانه خیلی تعجب کرده بودم گفتم اما اون به من گفته که برادرش معتاده پدرش هم که مرده...... وسط حرفم پریدو گفت...
بله همه این هایی که شما میگید درسته ولی اون یه نویسندس که 1 ماه پیش شغلش رو ترک کرد گفتم پس چرا به من چیزی نگفته .... گفت اون از اون موقع با هیچ کس در این مورد حرف نزده و من عاشق ایشون هستم واقعا داستان هاشون عالیه گفتم یعنی اون خیلی معروفه ؟!!!!!گفت بله حداقل نصف مردم میشناسنش ....... بعد از اون ور یکی داد زد ... انا نوشیدنی میز 41 رو ببر حواست کجاس ... گفت اه ببخشید من باید برم موفق باشید.....با تعجب نگاهش کردمو اون رفت.....
بعد اسامی از پشت داد زد ماکوووو بعد اومد جلو گفت اون دیگه کی بود ها چشمام داشت از حدقه در میومد گفتم اه ءءآآآااا اون فقط اومد بپرسه کهههه ما از هواپیما راضی هستیم یا نههه همیننن گفت اوه چه خوب باشه.ِِ.........از زبان اسامی.......
به ماکو گفتم تریسا مارو به نوشیدنی دعوت کرده بهش نگاه کردم چشاش داش از حدقه در میومد زدم زیر خنده گفتم ???چی شده ???گفت اوه جدا ؟؟؟؟شووووخی میکنیییییییییییی گفتم اوه اون قدر هام که تو فک میکنی عجیب نیس بعد دستشو گرفتمو رفتیم ....
تریسا تنها رو صندلی نشسته بود گفتم جو کجاس ماکو با تعجب بیشتر از قبل گفت چیییییییی جو دیگه کیهههههههههههههه?????????????????? خندیدمو گفتم......
موقعی که پاشدم بیام ببینم چرا نوشیدنی نمیارن دیدم جو و تریسا مشغول حرف زدنن تریسا منو دیدو گفت بیام منم رفتمو تریسا گفت منو جو مشغول حرف زدن بودیم برای همین جو از نوشیدنی های شما یادش رفته .... بعدش جو با 4 لیوان نوشیدنی اومدو گفت همه مهمون من به افتخار تریسا و بعد همو بوسیدن ....به ماکو نگاه کردم با تعجب به من نگاه میکرد بعد همه از کار مکو زدیم زیر خنده از زبان ماکو...... سعی کردم خودمو معمولی نشون بدم پس منم خندیدم نوشیدنی هارو خوردیم از جو ونریسا خدافظی کردیم تا 10 دقیقه دیگه هواپیما به زمین میشست منو اسامی ساک هامونو جمع کردیم از هواپیما پیاده شدیم که یهو.....
منتظر نظر هاتون هستم .......?❤?
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
قسمت بعدی رو کی میزاری؟?