رمان من و تو 2

ادامه داستان از زبان مرینت:که یهو وسط راه خوردم زمین‌ و بعد لوکا دست من رو گرفت و کمکم کرد من سرخ شده بودم لوکا:سلام مرینت👋ببینم چیزیت که نشده😢مرینت:نه ممنون😊مرینت:لوکا من رو به خونه مون رسوند و من ازش تشکر کردم به مامانم گفتم:مامان من باید یه چیزی رو بهت بگم من از لوکا و آدرین خوشم میاد اما نمیدونم بین یکی کدوم رو انتخاب کنم😓

سابین(مادر مرینت):دخترم بهترین راه اینکه ببینی بیشتر اوقات پیش کدوم لکنت میگیری؟مرینت:خب معلومه آدرین🙂سابین:پس تو آدرین رو بیشتر دوست داری😊مرینت:وای ممنون مامان ولی وقتی جلوی آدرین لکنت میگیرم چطوری بهش بگم(سابین^مرینت*)^:خب...که یهو وای نه..

یه نفر شرور شد رفتم پیش تیکی و تبدیل شدم به لیدی باگ و رفتم تا با شرور بجنگم اسم شرور عشق باز کن بود اسمش واقعا عجیب غریب بود😐که یهو...اون به من شلیک کرد و صدای من شبیه کت نوار شده بود گفتم چی یعنی من آدرین آگرست رو دوست ندارم از زبان آدرین:

تو مدرسه مثل همیشه رو نیمکت نشسته بودم که یه شرور به اسم عشق باز کن به من شلیک کرد و صدای من شبیه مرینت شده واقعا چرا مگه من لیدی باگ رو دوست ندارم😐

از زبان ارباب شرارت(حاکماث):بدو عشق باز کن مثل اینکه کفشدوزک ما از گربه سیاه خوشش میادزود باش معجزگر اش رو بگیر👿عشق باز کن:بله ارباب شرارت.آدرین:پلگ تبدیل گربه ای🐾

از زبان لیدی:من نمیتونم پیش کت نوار حرف بزنم چون اون فکر میکنه که من دوستش دارم(تو دلش)از زبان کت:نباید پیش مرینت حرف بزنم مگرنه اون فکر میکنه من دوستش دارم🤫(تو دلش)

لیدی باگ:خلاصه کت نوار اومد پیش من.کت نوار:سلام لیدی.من تو دلم گفتم چرا صدای کت اینطوری شده نکنه عشق باز کن بهش شلیک کرده صبر کن ببینم اون صداش شبیه من شده یعنی مرینت😲کت نوار:به چی فکر میکنی بانوی من؟

میخواستم بهش بگم که یهو

خب بچه ها من خیلی داستان نوشتم و خسته شدم😅

لایک و کامنت یادت نره🤍❤