سلام خب بچه ها این اولین داستانه منع امیدوارم که خوشتون بیاد و ممنون میشم اگه با لایک و کامنت های زیباتون حمایتم کنید مرسی و بگم که بگم کپی ممنوعه این داستان رو کلا فقط خودم نوشتم کپی هم نیست بیخودی نگید کپی هااا و اصلا کپی هم نکنید کپی ممنوعه خب بریم واسه داستان کیوت های من ⚡⚡ فرزندان من عزیزانم گل های ناز من من همتون رو که فالو کردیم فالو کردم حالا اگر احیانا متاسفانه یادم رفته فالوتون کنم یا فالو نشدین بگین که من فالو بنمایم عاشقتونم❤️❤️❤️
( از زبان لیدی باگ یا همون مرینت )
: اوووووف 😪 امروز روز آخریه که توی پاریس میمونم سه روز پیش من و کت هویت هاکماث رو کشف کردیم هنوزم باورم نمیشه که 😞
تو تموم این مدت با پدر کسی می جنگیدم که حاظر بودم جونمم براش بدم ( نکته منظورش ادرین هست ؛/
خب بابا توعم کمتر حرف بزن نویسنده ./ برو بابا عع . /خب حالا چرا غمگینش کردی؟ /بقیشو بخون میفهمی )
دوباره از زبان مرینت 👇
حالا دیگه نه پدرم رو دارم نه مادرم 🥺😔😔😞خانواده الیا بهم پیشنهاد دادن با اونا زندگی کنم اما من نمیخام حتی تو پاریس باشم 💔💔💔🥀🥀🥀
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی واقعا منم مثل تو یک داستان نویسیم خوبه ولی به پای تو نمیرسه.مایل به فرند❤️¿
😿😿😿 یه عالمه یاد خودم افتادم که مادرم یه بار از دم مرگ برگشت خیلی دردناکه حالا دوتاشون یه جا بمیرن که فاجعه است یعنی مامانم یه عالمه تنگی نفس گرفت آخه مریض شده بود خیلی حالش بد بود امید وارم هیچ وقت تجربه نکنید
راستی من تازه عضو تستچی شدم و یکی دوتا تست گذاشتم اگه یه نگاهی بندازی خیلی خیلی خوشحال میشم😊😊
خوب بد
عالی بود 👌👌👌👌
مرسی🤍💕🤍
عالی بود پارت بعد بعدرا زودتر بزار😙🙏🙏
گذاشتم گلم دوتا پارت بعد تو بررسی هست🤍💕🤍
عاااالی
مرسی 🤍💕🤍
عالی عاجی
البته اگر ناراحت نمی شی بهت بگم عاجی هاااا
نه عزیزم خیلی هم خوشحال میشم🤍💕🤍😊