دختر کفشدوزکی پارت ۲

امید وارم لذت ببرید

تلویزیون رو روشن کردم دیدم دارن درباره ی ما صحبت میکننشوکه شدم نمیدونستم چیکار کنم نوشته بود دوشت دختر مدل معروف ادرین اگرست مرینت دوپنگ چنگ زنگ زدم به ادرین سریع جواب داد گفت تلویزیون رو روشن کن گفتم دیدم گفت به همین راحتی دیگه لازم نیست پنهان کاری کنیم از زبان ادرین توی مدرسه میبینمت از زبان مرینت منم گفتم باش

تیکی اومد بیرون گفت مرینت مامان بابات گفتم یعنی کجان داد زدم مامان بابا ولی هیچ جوابی نگرفتم همه جای خونه رو گشتم اون ها رو ندیدم دوباره دیر شد برا مدرسه لباس پوشیدم همین که از خونه زدم بیرون ادرین رو دیدم دست همو گرفتیم و به سمت مدرسه رفتیم لایلا هم اومده بود مدرسه لایلا کنار ادرین نشست منم قرمز شده بودم که یهوادرین دستشو برد بالا گفت خانوم من می خوام پیش مرینت بشینم خانوم بوستیه هم گفت باش ادرین اومد کنارم نشست نگاه هی به لایلا کردم کاملا قرمز شده بود کلویی هم همینطور من هم که داشتم به ادرین نگاه میکردم که ادرین گفت

امشب پیش برج ایفل میبینمت منم گفتم کفشدوزک یا مرینت گفت مرینت ??گفتم باش اخه مگه امروز چه روزیه همه بعد کلاس پخش شدن هر کی یه طرف رفت منم رفتم خونه مشقامو نوشتم و بعد اماده شدم تو راه بودم که یهو دیدم رسیدم به برج ایفل

همه ی بچه ها رو دیدم که با خوشحالی بهم نگاه میکردن ادرین دستم رو گرفت و گفت عشقم تولدت مبارک ?? با خوشحالی به ادرین و بچه ها نگاه کردم همه اومده بودن به غیر از کلویی و لایلا کاگامی هم اومد بود دست لوکا رو هم گرفته بود ادرین دستم رو گرفت و گفت دوست دارم مرینت لباشو به لبام نزدیک منم همینطور و یه بوسه ی خوب بعد بوس دیدم همه ی بچه ها اینجان اون هارو به کل فراموش کردم

به خونه رفتم و خوابیدم باز هم خبری از مامان و بابم نبود داشتم نگران میشدم که به ادرین زنگ زدم اون هم سریع اومد خونه ی ما وگفت عیب نداره شب اینجا بخوابم منم گفتم باش ??

شب شد منو ادرین کنار هم خوابیدم صبح که بیدار شدم ادرین بغلم کرده بود قرمز شدم خواستم بیدارش کنم که منم بغلش کردم و خوابیدیم تا ظهر

ظهر بود کاملا مدرسه رو یادم رفت ولی ارزشش رو داشت تو بغل ادرین خوابیدن بیدارش کردم و به مدریه رفتیم گفتیم خانوم بوسته مامان و بابای مرینت غیبشون زده خانوم گفت چرا گفتم نمیدونم ادرین هم گفت منم برا اینکه تنها نمونه رفتم پیشش

بچه ها همه بهم نگاه کردم قرمز شدم و سر جای خودم نشستم ادرین هم کنارم بود

مدرسه تمام شد تو راه خونه بودیم که یهو

دیدم یه ختر بود که دقیقا تمام