این داستان بیشتر واسه خوندنه
فعلا کاگامی نمیتونست کاری کنه ادرین رفت پشت دیوار .گفت:پنجه ها داخل به پلک پنیر کممبر داد بعد باز تغیر شکل داد گفت کاتاکیلیزم (پنجه برنده)زد به گوشواره هاش .گفتم:شیطتودی بسته اکوما کوچولو اکوما روگرفت بعد ارباب شرارت .گفت:ناتالی من وقتی رفتا بودم دنبال کت نوییر رفته بود پیش معجزه گر اسب اون از اینده با خبر بود گفت به کفشدوزک گفت مرینت فک کنم مرینت خود لیدی باگ اع بعدش یه خنده شیطانی کرد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
من دوتا سوال برام پیش اومد
چرا مرینت اصلا تعجب نکرد که کت نوار آدرینه؟??
بعدش یه سوال بانیکس هویتشو لو داد؟یا معجزه گر اسب؟