12 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♚Okumora♚ انتشار: 4 سال پیش 4 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب بروبچ اینم پارت جدید امیدوارم کیف کنید حسااابی! خب خبرم بدم که من تا اواسط تیرماه نیستم چون هم ایام مزخرف امتحانات هست هم من نهم به دهمی ام باید درس بخونم پس ممکنه خییییلی دیر به دیر بذارم پس آنفالو نکنید یکم بصبرید... خب دیگه استرسای مزخرف امتحانارو بذرید دم در و با کله بپرید تو پارت جدید! لایک و کامنت هم یادتون نره سوییتای کاوایی!😙😙
باقیافه ی شکاک دستم رو داخل جعبه بردم و چیزای توشو زیر رو کردم... همزمان با چشمای اندازه چرخ تریلی نامه پذیرشمو چک میکردم که شاید اصن کشوری که ازش بسته م اومده اشتباه تایپی ای چیزی باشه!... کشورش رو پیدا کردم..! خدارو شکررر! ها؟
ریونا: ها؟
ریوکو: نانی نانی؟
ریوسا: چیشدد؟
.
.
.
.
.
.
_بچه ها فکنم چشمام ایراد پیدا کرده میرم ببینم چم شدع...
داشتم با حالت افسرده و نامه پذیرش توی دستم به سمت توالت راه میرفتم که یهو هر سه تاشون پریدن نامه رو گرفتن ازم...
بهشون زل زدم تا ببینم اونا چی میگن که دیدم اوناهم اول چشمهاشون گشااااد شد بعد هم دهناشون باز شد و بعدش تازه خودشونو جمع کردن:
چیزه...اممم.. فکنم چشمای ماعم ایراد پیدا کرده آخه انگار نوشته کره ولی فکنم اشتباهه بابا!
_خب پس همه با هممیریم...
بدون هیچ حرفی لباسامونو پوشیدیم و همه افسرده بودیم
بوووم! بوم! بوم! بوووووووووووووم!
_شینهههه! درو کندی! کیه؟
+باکااااا! منم باز کنید!
_منم کیه؟
درو باز کن میفهمی...
پچ پچ کنان گفتم:
_ریووعه نه؟
+آره بابا
×یعنی الان فهمیدی؟
_اوهوم!
÷خب تو به طور قطع همون ریوکایی که به همچین چیزایی دقت نمیکنه، پس عادیه!
هوی! باز کنین دیگه..
ریونا خنده شیطونی کرد:
درو وا نمیکنیم! 😆😆😆
مررگ!!! باز کنین پلشتا!😡😡
نوموخوایم! 😳
میگم باز کنیید!😠😠😠
خوب خودت باز کن!😌
صدای هوووفی اومد و همزمان باهاش گفت:
_خودتون خواستین ها! خواستم بگم یاکوزاهای غربی دارن سرکش میشن، گفتن میخوان شر گنگ مارو بکنن چون وجود ما براشون توهین محسوب میشه!حالا هم درخواست مبارزه دادن!
آخی بچم دیوو از دست اینا!🙁🙁🙁💔
یهو انگار بهمون شوک وارد کرده باشن، در کمتر از پنج ثانیه که ریوو داشت از حیاط میرفت بیرون، چهارتایی لباس پوشیده، تمیز و چوب بیسبال به دست و کاتر تو جیب و چاقو چریکی آویزون به کمربند لباسامون حاضر شدیم
هی!! همون اول مینالیدی چته که ماعم بیایم بیرون!
عه؟ لابد شمام دست از کرم ریزی برمیداشتین!
آره جون تو!
شینه باکا!
همف! خیلی بُزی دیوو!
تو از منم بدتری!
ببند!
تو اول شروع کردی!
در حالی که میرفتیم توی راه دیگه از فاز دعوا فازمون به بازی های خرکی کشیده شد....
اینگونه که هی میپریدیم تو سر همدیگه و دیوو سعی میکرد جوری رفتار کنه انگار اینجا نیست اصن ماچهار تا رو نمیشناسه و اتفاقی راهش با ما یکی شده تا اینکه اعصابش بهم ریخت و سعی میکرد نگهمون داره ولی ما هم نمیزاشتیم بگیرمون، پس اونم وارد بازی شد اما با یه هدف متفاوت. سر راهم بقیه ی گنگ رو جمع کردیم و رفتیم مقرمون به همه علامت احضار دادیم
طولی نکشید که هم جمع شدن....
همه رو نبردیم فقط یه سریای خاص... بقیه رم گذاشتم پشتیبانی و نگهبانی. خودم و ریکو و ریونا و ریوسا هم رفتیم با گروه اول
قرار شد که تا یه ساعت دیگه همدیگرو توی خیابون نوبو ببینیم.
و اونجا مبارزه رو شروع کنیم.
میدونی وقتی اسم خیابون نوبو میاد یا چی میفتم؟
توهرو در حالی که داشت میله شو محکم میکرد گفت
+نوچ...
_خب معلومه چون تو اونجا نبودی
ریوکو پرید وسط و گفت: آرهه.. اون حماسه بزرگ...
ریونا گفت: اونجا بود که همه چیز شروع شد
ریوسا هم پشت بندش در حالی که داشت سعی میکرد بدنشو نرم کنه گفت: آره... شروع... ولی نه اول اولش ها! اول اولش از اون.... که نمیشه بگم شروع شد..
کوکهو که تازه کنجکاو شده بود گفت:
نانی ناااانی؟ از کجا؟ چرا نمیگی؟
ریوکا لبخند مرگباری زد:
چون من میگم!...
چشمای کهرباییه کوکهو کاملا ترس رو دریافت کرد و گفت:
باشه باشه...
و کوکهو هم گفت: نیم ساعت دیگه مونده....
ریوکا ی نگاهی به جمع انداخت...
خب... برادران گرامی... ما باید برنده شیم و گرنه خودم قبل اونا دخلتونو میارم...ما به این پیروزی نیاز داریم
بالاخره اون جیروی ترسو خودشو نشون داد.. ما هم نباید شکست بخوریم..به هیچ عنوان! و شکست هم نمیخوریم.. کسی حق تسلیم شدن یا قبول شکست رو نداره... و از الان بگم هر کی میترسه بره چون خودتون میدونید اگه بیفتیم دست یاکوزاها چه بلایی سر خودمون و دستا و پاها و انگشتامون میاد...
پس اگهمیترسید برید
هیچ کس نرفت...
کوکهو از لابه لای جمع هوااار کشید:
ما مگه خریم یه همچین رئیسای کله خریو بخوایم با یه ترسو عوض کنیم؟ هیچکدوم از ماها چیزی به عنوان نوجوونی معمولی نداشتیم
پس چهارتا رئیس غیر معقول و غیرمعمول و کله خراب برای ما بهترع تا اون ترسوی محافظه کار بدبخت!چون حتی تعدادتونم غیر عادیه!
نگران نباش ما تا آخرش باهاتیم!
همه هوااار کشیدن
بدون هماهنگی هر چهارتامون(ریوکا و ریوکو و ریونا و ریوسا)گفتیم: آفرین فرزند کله خرم!
توهرو در گوش کوکهو گفت : حتی وقتی دارن انگشتاتو قطع میکنن؟
کوکهو مو به تنش سیخ شد: مگه بی حس کننده نمیزنن؟ من از وقتی عضو این گنگ شدم، انجام کارامو بدون انگشت تمرین کردم...
توهرو لبخند زد:
نه...اونا بی حس کننده نمیزنن
کوکهو گفت: خب ریوکا چان... چیزه... بدون بی حس کننده چیزه...یکم... نمیشه من...
ریوکا سری تکون داد: خیلی خری ترسو! جدا فکر میکردی بی حس کننده میزنن بی کله؟
همه سوار ماشینا و موتوراشون شدن و من و آبجیام موندیم بی وسیله نقلیه...
که دیدم توهرو سه تا موتور آورد جلو...
کوچولو ها...موتور سواری بلدین؟
_تچ... امتحانش مجانیه!
کوکهو هم گفت: میتونید منو شکست بدید به نظرتون؟
دیوو هم گفت: خفه خفه! خودم از همتون سر ترم!
تکشی هم سروکله ش پیداشد ..
گفتم: اع! اومدی؟
ریوکو گفت: فک کردم گرخیدی موندی خونه!
ریونا هم گفت: شایدم مامانی نذاشته بیای!
تکشی که مشخص بود بهش برخورده گفت:
اگه تونستین منو ببرین، کل گنگو سوشی مهمون میکنم اونم تو رستوران شخصی خودم!
_پسره ی مایه دار ولخرج! چششش!
+دارندگی و برازندگیه دیگه!
_شینه!
هر هشتا یه نگاه به هم کردیم....
بلند گفتیم: پس مسابقه تا خیابون نوئه!!!
و صدا غر غر و ترمز موتورا بلند شد..
......کمی اسپویل......
نگاهی کردم به یاکوزاها...
+بازنده جمع کردی یا یاکوزا؟ اینا دیگه چین؟
_ببند دهنتو دختره ی*****
+اوی مرتیکه! درس صحبت تا زبونتو از حلقومت نکشیدم بیرون!
_هه..شماها؟
کوکهو: توی***** چطور زبونتو جلوی چهار نجواگر مرگ میچرخونی؟
_پفففففف... خخخخ..هاهاهاهاااا! باورم نمیشه! رئیستون دختره؟ بدبختا ...اگه... عآاااااخ!
و یه خط از گوش تا گوش روی صورتش افتاد. ریونا در حالی که پاشو پایین میاورد و چاقوی چکمه شو مخفی میکرد پوزخند زد: و این فقط یک صدم قدرت خواهر کوچیکه رئیسه!
_هر چی فکر میکنم میبینم من اینو میخوام...
مشکلی نداری که؟
+تو! *********!
_هی....هنوز نفهمیدی چیشده؟
موهاشو گرفتم و عقب کشیدم سرشو
باید خیلی مراقب باشی که چی میگی...به هر حال من این تفنگ خوشگلو میبرم
+اون قیمتش از سر توام بیشتره******!
و کوکهو هم لگدی بهش زد!
حرف دهنتو بفهم!
بوم!
عااااخ!
اه! یه گلوله این خوشگله حروم شد! ببریدش جایی که نبینمش!
خب دیگه تامام تامام این پارت
سعی میکنم تا قبل امتحانا بازم بزارم
اوکی؟
بااااااای!
آع راستی....
لایک و کامنت یادتون نره ها!
اگه هم به نظرتون خوب بود فالو کنید😙😙😙
تا پارت بعدی بدرود!
راستی! کیا اینجا فوجوشی ان؟
فوجوشیا دستا بالااااااا!
خودمم یه فوجوشیم و نمیتونم از دنیای BLجداشم...😢😢😍😍
شماهام اگه مث منید بگید
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)