خب نظرات کافی رو برای انگیزه گرفتن من دادین.
رفتیم پایین که شام بخوریم.
مامانم استیک گوشت درست کرده بود.
با لینو رفتیم شام خوردیم.بعد شام لینو داشت میرفت خونه که منم تا جلوی در خونه راهنماییش کردم.لینو گفت:امشب بهت پیام بدم؟گفتم:شماره ی منو از کجا داری؟
لینو:راست میگیا خب شمارت رو بده
گوشیش رو سمتم گرفت.شمارم رو بهش دادم که گفت:پس من دیگه برم.شب بخیر
سوفیا:شب بخیر لینو.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
بالاخره بعد از چند بار مومیایی شدن و بعد از قرن ها پارت دو روگذاشتی
خدایا شکرت😂😂😂
خب چی بگم😐😐😐😐
آها
عالییییی یود😍😍😍😘
داشتم ذوق مرگ میشدم😵😵😵😵
تازه اشکمم دراومد
اینهمه نظر دادم به جای ده نفر شد😂😂😂
مخصوصا اونجا که یونگی پسره رو زد بعد پسره با کله رفت تو زمین😍😍😍😍😅
یا اونجا که یونگی گفت به جز من هیچکی حق نداره اذییتت کنه وایییییی😍😍😍😍😘
بله یونگی جان توهم اذییتش نکن دیگه فکر به جای صد نفر نظر دادم😐😐😐
بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم😉😉😉
مثل قبلی دیر نکنی هااااا😂😂😂😂
پارت بعدی بررسیه
اگه بازم نظرات کم بشه نمیزارم
عالی بود💓💓💓💓💓بعدی بعدی