
این اولین بارم میخوام تو تست چی فعالیت کنم این داستانم درباره کراش ۹۹٪ ته یونگ خودمون امید وارم حمایت بشه اگه حمایت بشه ادامه میدم وگرنه ذهن مریضم میرم سر دوستام خالی میکنم
اولین باری که دیدمش مثل همه آدم های عادی سوار اتوبوس درون شهری شده بود اصلا انقد عادی میزد که ندیدمش و خوردم بهش تازه وقتی لمسش کردم فهمیدم هیچ بویی از عادی بودن نبر بدنش مثل فالاد سفت بود ولی آنقدر دما بدنش بالا بود که احساس کردم دوستم داره جزقاله میشه. کیف پولم پخش زمین شد تنم داشت میسوخت ولی لعنت بهش انقد جذاب بود که مات و مبهوت داشتم نگاهش میکردم . تا به حال همچین نقاشی ندیده بودم شاهکاری بود که خدا سر کشیدنش حوصله گزاشته بود قد بلند صورت زاویه دار اصلا یچیزی( بد بخت کراش زده هنوز داغ نفهمیده🤣🤣) یه ببخشیدی گفت و کیف پول و جمع کرد اصلا نفهمیدم کی کیفمو داد دستم . سریع از جلو چشم جیم شد از اتوبوس پیاده شد .

خب وقتی به خودم اومدم اون پسره دیگه نبود هرچی چشم چرخوندم از مردم پرسیدم(🤣🤣چه پیگیر) هیچکس ندیده بود انگار روحی جنی پری چیزی بود اون روز از خیرش گذشتم اما چند هفته بعد تو محل کار خوابیده بودم که یهو صدای جیغ گوش خراشی و شنیدم پاشدم ولی هیچ کسی چیزی نشنیده بود فکر کردم از بس آهنگ گوش دادم مغزم داره سوت میکشه اما وقتی دوباره خوابم برد حالت صوتی به حالت صوتی تصویری تبدیل شد یه جای سیاه و کثیف و پر از حشره دیدم اونجا انقدر داغ بود که باز هم همون حس جزقاله شدن وقتی اون پسر خوشتیپ و دیدم احساس کردم ولی چرا من دارم همچین خوابی میبینم سرما سوز ناک حس میکنم انگار وسط زمستون تو خونه بخاری ها روشن تازه داره بدنت کرم میشه که یکی در و باز میکنه و میاد تو این سرما فقط به سوز خطم نشد حالا سرنا استخوان شکن تمام بدنم و احاطه کرده اونجا یه غار بود که یک نفر به سر درش بسته شده بود سرش پایین بود رفتم جلو که ببینم کیه که یهو یه از خدا بیخبرم خودم و بیدار کرد (منم خواب به قسمت خوبش که میرسه ساعت ۷ صبح میشه حالا یکی بیاد من و از تخت جدا کنه) کارآگاه ا/ت. پاشدم و دیدم یا هفت عال بنگتن رئیسم با یه کیف پر مدرک اومده بالا سرم رئیس+(( باز که خوابت برده پاشو برو سر صحنه جرم یکی و زدن کشتن پزشک قانونی هم هنوز نفهمیده چرا )) تو_ (( هااااا الان برم اونجا چی کار کنم اونجا معلوم نیست هیچی فردا میرم . راستی اون مدارک که مال من نیست نه😅))
+ ((بدو برو سر صحنه جرم تا از حقوقت کم نکردم)) بلاخره بعد از دعوا میرسی سمت صحنه جرم که با یه جسد بی روح مواجه میشوید پوستش مثل گچ سفید اما هیچ آثار ضرب و شتم نیست هیچ چیزی بجز بی روح بودن اون انسان عجیب نبود صحنه جرم و گشتی هیچی نبود مجرم حرفه ای بود معلوم بود اولین قتلش نیست افسری که اولین نفر اومد سر صحنه جرم گفت که وقتی رسید به اونجا یه مرد قد بلند و دیده ولی صورتش و نتونست ببین بعد که برگشت سمتش بیهوش شده میگفت چشم های ضارب قرمز بوده ولی هیچ کس حرفش و باور نمیکرد تو میدونستی دروغ نمیگه یه چیزی تو درونت میگفت این پرونده واسه انسان های عادی قابل درک نیست ولی چرا تو چرا تو باید وارد این پرونده شی
یه سایه دیدی به نظرت آشنا اومد ولی فرار کرد تو رفتی سمتش و وقتی بهش رسیدی.....
میدونین چی شد من دیگه حال ندارم بنویسم
امید وارم خوش تون اومده باشه اگه حمایت بشه پارت بعدم مینویسم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خيلي باحاله بنظرم اما لطفا طولاني تر بنويس :))))))
عالی بود لطفا ادامه بده :)
حتما پارت بعد و گزاشتم هنوز نیومده
ادامه بده باید جذاب باشه
سعی میکنم تا جای ممکن شبیه بقیه داستان ها نباش