اینم از پارت 4 امیدوارم خوشتون بیاد
یهو هاوک با صدای بلند گفت : بچه ها رز کجاست؟.... لینگ لینگ : نمیدونم داشت با ما میومد.... تراویس : آحرین بار پیش اژدها ها دیدمش.... جوی : آره منم همینطور.... لینگ لینگ کمی تویه فکر رفت بعد داد کشید گفت : ویکیییییییییییییی حالا معلوم شد که چرا امروز اینهمه ساکت بود... هاوک : وااااای نه اون رز رو دزدیده ما باید رز رو نجات بدیم.... آستریا : موافقم ولی اول باید لباس های مخصوصمون رو تن کنیم.... تراویس : پس بدوین بریم پیش اژدها ها... اونا پیش اژدها ها رفتن و گفتن که باید لباس مخصوص رو بپوشن بعد اژدهای بچه ها برا اونا از دهنشون یه آتشی فوت کردن و بعدش هرکسی تنش یه لباس آهنی ظاهر شد ( همون طور که تویه عکس مشاهده میکنین لباس آهنیشون هست. زمانی که میخوان برن جنگ این لباس هارو با نفس اژدها هاشون تن میکنن )
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالی بود بعدی رو بزار حتما.
خیلی قشنگ بود بعدی رو زودتر بزار