تو نظرات بگید چطور بود.
از زبان مرینت:همینطور که داشتم با تیکی صحبت می کردم دیدم الیا زنگ زد.جواب دادم گفت: مرینت امروز بیا کنار برج ایفل قراره با لایلا که قراره بره به مکزیک خداحافظی کنیم و به آدرین هم خبر بده.گفتم باشه .بعد به آدرین زنگ زدم گفتم آدرین می تونی بیای کنار برج ایفل.حدود ساعت 6 .آدرین گفت چیشده نکنه لایلا قراره یک سفر دروغی دیگه بره ما هم قراره باهاش خداحافظی کنیم.گفتم اره قراره به مکزیک بره.البته که همش دروغه.آدرین گفت اره خب می بینمت.گفتم صبر فهمیدم چبکار کنم که بقیه بفهمند این حرفاش دروعه.بهشون می گم باهاش تا فرودگه میایم.و وقتی که برگشت چند دقیقه بعدس معلوم میشه که داره دروغ می گه.آدرین گفت نه مرینت اون یه دروغ دیگه می گه و همه چیزو درست می کنه.اصلا به نظر
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
گلم مخصوص نه محسوس
خیلی خیلی عالی بود💖💖مشتاقانه منتظر بقیشم.باقدرت ادامه بده.به داستان های منم سر بزن و لطفا نظر بده.لایک کردم:لایک
عااالی